بسم الله الرّحمن الرّحیم

(محرم 1443 ه.ق- نورالحسین)

خطبه‌ی شب دوازدهم (قرائت سوره مبارکه تکویر)

۳۰ مرداد ۱۴۰۰

شکر پروردگار حکیم و عظیم را سزاست که در عذاب بندگان نافرمان و عصیان کننده تعجیل نمی‌نماید که این مهم از حکمت بالغه و اقتدار کامله ی او سرچشمه می‌گیرد و هیچ‌کس را از حیطه سلطنتش فراری ممکن نیست و به وعده‌هایی که به مؤمنان به خاطر اخلاص و صبرشان داده عمل می‌کند و از آنان جان و مال و اخلاصشان را می‌خرد و بهشت عطا می‌کند که در قرآن کریم آن را چنین بیان فرمود:
خدا از مؤمنان جان‌ها و مال‌هایشان را خرید تا بهشت از آن آنان باشد درراه خدا جنگ می‌کنند که بکشند یا کشته شوند و عده‌ای که خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به‌حق بر عهده اوست و چه کسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد و فرمود بدین خرید و فروش که کرده‌اید شاد باشید که کامیابی بزرگ است.
بله به این وعده الهی باید شاد باشیم که در این زمانه‌ی پر از فتنه و فساد و کفر که دشمنان دین و مغرضان بابی حیایی به دین ما و اولیاء اش جسارت و بدگویی می‌کنند که اگر در مقابل آنان بایستیم مطمئن باشیم که پیروز خواهیم شد. مخصوصاً در ایام محرم این تهی مغزان میدان را خالی دیده به امام حسین (ع) برچسب قدرت و مقام طلبی زده سعی در لوث کردن نهضت انقلابی عاشورای امام حسین (ع) را دارند.
در خطبه‌های امسال دیدیم در سال ۵۳ هجری پیامبر به امر الهی به ایشان برای به نمایش گذاشتن حق و باطل و برداشتن نقاب از چهره‌ی منافقین همه دوران‌ها مأموریت دادند و اباعبدالله (ع) با جان دل و همه داشته‌های خود به آن قیام کردند. در ذی‌القعده سال ۶۰ هجری قبل از حرکت به‌سوی کربلا بر قبر رسول خدا (ص) حاضر شده و این‌گونه صحبت کرده‌اند که:
من می‌روم تا خورشید نبوت طلوع کند و سینه‌های سنگی بشکافد، خون خشکیده در قلب‌ها به جریان بیفتد و وعده پروردگار محقق شود. پروردگارم یاریم کن تا دینت را از چنگال دیوصفتان به دستان منتظرانش برسانم. یا رسول‌الله یاریم کنید من به سفری می‌روم که بارها رؤیای آن را برایتان بازگو کرده‌ام و شما هر بار در تعبیر آن مرا به سینه‌ی مبارکتان فشرده و فرموده‌اید آن زمان که مرا ترک کنی امتم از دین خدا خارج شده و آن را مانند متاعی برای خرید و فروش برای خویش حفظ می‌کنند، بهترینشان رغبتی به اطاعت از فرامین قرآن کریم ندارند آیاتش را تلاوت می‌کنند و از حقیقتش می‌گریزند، قلب‌هایشان در محبت دنیا از عشق لبریز است و این میراثی است که هرگز از میانشان محو نمی‌شود، تو را که خورشیدی در تاریکی وجودشان هستی خاموش می‌کنند و سپس با خیالات خویش خورشیدی ساخته به دورش می‌چرخند. دریغا! محبتشان مانند قوم بنی‌اسرائیل است به گوساله‌ای که سامری ساخته بود تا به‌عنوان خدای موسی آن را بپرستند و آن گوساله در حقیقتِ تورات سوخت و خاکسترش محو گردید پس تمام گوساله‌ها در حکومت حق خواهند رفت و آنچه باقی می‌ماند همان است که تو در رؤیا می‌بینی.
چه زیبا و تأسف‌آور است این فرموده‌ی اباعبدالله، کافی است کمی دقت کنیم و در اطراف خود آن را ببینیم که عده‌ای رغبتی به دین نداشته و عده‌ای آن را چون متاعی خرید و فروش می‌کنند و امام حسین (ع) را با نفس خود ساخته و از آن درآمدهای کلانی کسب می‌کنند درحالی‌که امام حسین (ع) بارها اراده‌اش در حرکت و قیامش را اعلام فرمود که ای امت، من پسر امیر مؤمنان و نوه پیامبر آخرالزمان تا قیام دولت حقه هستم، پس به فرمانم گردن اطاعت خم کنید. اینک که عازم سفری هستم که جدم خبر آن را داده بود. در این سفر جان‌ها و مال‌ها و فرزندانتان در بیعت حق علیه باطل تا قیامت به مهر قران کریم ممهور می‌شود پس برای این جهاد عظیم به‌طرف مدینه حرکت کنید. اینک من شما را به بیعت حق خوانده‌ام تا امام عصرتان را بشناسید. او کسی است که روزها و شب‌ها در دامان رسول خدا (ص) آرمیده است و آنچه از این عشق باقیمانده ادامه‌ی رسالت جدم می‌باشد. پس برای تحقق این مأموریت به‌طرف مکه حرکت خواهیم کرد.
چه وعده‌های شیرینی اباعبدالله به امت و یارانش می‌دهند ولی افسوس نه‌تنها در آن زمان بلکه در عصر حاضر نیز آن را درک نکرده تصورات خود را باور کرده از حق گریختند. ولی امام حسین (ع) تا لحظه آخر حتی بعدازآن مثل جد بزرگوارشان پیامبر (ص) شوق نجات و هدایت امت را داشتند همان‌گونه‌ای که خود فرمودند:
یا رسول‌الله شما شاهدی زنده هستید بر گفتارها همان‌گونه که فرموده‌اید: اگر با کشتن من ایمان می‌آورید پس مرا بکشید. افسوس آنان که مرا می‌کشند در آتش قیامت هم فی‌ها خالدون باقی می‌مانند. خون من در هدایتشان اثری ندارد؛ بر کفرشان افزوده می‌شود و از حق می‌گریزند. آیندگان داستان‌های زیادی از این سفرنامه در کتاب‌هایشان می‌نگارند. بر قهرمانان داستان لباس‌هایی از عجز و ناله می‌پوشانند. داستانی که در آن قهرمانان مرده‌اند و زنان و کودکان اسیر شده‌اند. افسوس هرگز این سفر عظیم به سوی حق حرکتی را در زمان‌ها به همراه ندارد تا عقل‌ها در آن اندیشه کنند. اینک گوش‌ها ندای مرا می‌شنود ولی بار سفر نمی‌بندد. منتظر دولت حق است، بدون توشه‌ی راه. شما بارها درباره‌ی این امت فرموده بودید: آن‌ها کسانی هستند که پیکی برایشان اعزام نمی‌شود گوش‌هایشان پیک آنان‌اند پس می‌شنوند؛ یا بار سفر را برای این دعوت می‌بندند و یا در خانه‌هایشان می‌مانند ولی من بار سفرم را به دستان پر مهر و ملکوتی جانشینم می‌سپارم و می‌گویم: ای جان زنده‌ی عالم، تو را در بزرگی دولتت می‌ستایم و همواره تو را می‌خوانم:

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه