بسم الله الرّحمن الرّحیم

(محرم 1438 ه.ق- ده شب با حق‌مداران)

خطبه‌ی شب اول

۱۲ مهر ۹۵

(سال 60 هجری قمری، دعوت امام حسین (ع) از مردم مدینه و اطراف برای همراهی ایشان در جهاد با ظلم و کفر و فساد زمانه:)
ای مردم، من پسر امیر مؤمنان و نوه‌ی پیامبر آخرالزمان تا قیام دولت حقه هستم پس به فرمانم گردن اطاعت خم کنید. اینک عازم سفری هستم که جدم خبر آن را داده بود. در این سفر جان‌ها و مال‌ها و فرزندانتان در بیعت حق علیه باطل تا قیامت به مهر قرآن کریم مهمور می‌شود پس برای این جهاد عظیم به طرف مدینه حرکت کنید.
حرکت آغاز گردید. سواران به همراه پیاده‌ها خود را به مدینه رساندند. شب‌ها کنار قبر رسول خدا (ص) جمع می‌شدند و به سخنان امام حسین (ع) گوش می‌دادند؛ امام در اولین سخنرانی فرمودند: خداوند عالم همواره قبایل را بازوان اسلام و مدد کنندگان به آل الله نام برده‌اند اینک من شما را به بیعت حق خوانده‌ام تا امام عصرتان را بشناسید؛ او کسی است که روزها و شب‌ها در دامان رسول خدا آرمیده است و آنچه از این عشق باقی مانده ادامه‌ی رسالت جدم می‌باشد پس برای تحقق این مأموریت به طرف مکه حرکت خواهم کرد. در این سفر آزمایشات زیادی از شما به عمل خواهد آمد. دل قوی دارید زیرا اهل‌بیت پیامبرتان با شما هم‌سفر است. اینک برای این سفر عظیم آماده شوید. یک نفر از جا برمی‌خیزد: ای پسر علی، ما را به جنگ با یزید دعوت می‌کنی؟ امام می‌فرماید: آنچه شما به سوی آن در حرکت هستید جنگ نیست بلکه رها شدن از زندان دنیایی است که همواره جان بندگان خدا را در چنگال شیطان از هم می‌درد. نفر دوم برمی‌خیزد: یابن رسول‌الله چرا زنان و کودکان را به همراه می‌بری؟ ما مردان قبایل عرب جنگجویانی دلیریم پس به ما اکتفا کن. امام می‌فرمایند: آنان وارثان علم نبوت‌اند؛ عالمانی که علمشان در دنیای کوچک امروز نمی‌گنجد پس می‌آیند تا آیندگان آنان را بشناسند. جهاد دارای دو صورت است؛ گاه با بازوان مردان جنگی و گاه با استقامت بانوان در آنچه می‌آموزند. نفر سوم برمی‌خیزد: جانم به فدایت ای وارث علم نبوت، انتظار ما برای تحقق این سخنان به کدام ماه ختم می‌شود؟ امام می‌فرمایند: چه سؤال زیبایی! دلم در بند این نام در سینه می‌لرزد. انتظار، زیباترین لحظات را در خود ذخیره می‌کند؛ اشک‌ها، لبخندها، امیدها تا رسیدن لحظه‌ی ظهور پس برایش سینه‌ات را بگشا، به آن خواهی رسید. همگی از جا برمی‌خیزند. به طرف قبر پیامبر (ص) می‌روند. دست راستشان را بر سر می‌گذارند و می‌گویند: این دست جز برای حق بالا نمی‌رود پس آن را بپذیر ای خاتم رسولان.
امام آنان را که در حال دعا و مناجات هستند تنها می‌گذارند و به خانه باز می‌گردند. برادر گرامی‌شان سؤال می‌کند: چه مردمان اطاعت‌گویی! دلمان با این مردان شجاع برای جهاد در سینه بی‌قرار است. امام خطاب به حضرت عباس (ع) می‌فرمایند: ای جان برادر، انتظار، زیباترین امتحان الهی است پس همانند امتی که جز به فرمان پروردگار به هیچ فرمان دیگری گردن کج نمی‌کنند منتظر بمان تا چهره‌ها در بازار دنیا آشکار شود. آنان امتی هستند که نام‌ها را دوست می‌دارند و عمل‌ها را فراموش می‌کنند. درحالی‌که به یاد ما در حزن و اندوه فرو می‌روند از دعوت به سوی حق می‌گریزند پس زمان‌ها را در چهره‌ی من طی کن تا عشق را بشناسی و او را بخوان. نامش عطشی است که هرگز خاموش نمی‌شود. او را بخوان:

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه