بسم الله الرّحمن الرّحیم

خطبه‌ی شهادت امام جواد (ع)

۵ خرداد ۱۴۰۴

شکر و سپاس پروردگاری را سزاست که در ظلمت دوران‌ها، چراغی از نور ولایت افروخت و دل‌های خسته را به وعده‌ی ظهور آخرین ذخیره‌اش آرامش بخشید.
سلام بر فرمانی که همواره جان‌ها منتظر آن است. فرمانی که ضربان زمان را در حلقه‌ی اسارت خویش می‌گیرد تا نطقی گویا شود که همگان شنوای این ندای آسمانی شوند. «ای امت آخرین فرستاده‌ی الهی اینک شما را به ضیافت ظهور می‌خوانم تا قالو بلی مجدد در جانتان زنده شود و به حرکت درآید و دست بیعتتان به طرف دولتی گشوده شود که آن را از الست می‌شناختید» اینک ضیافت برپا می‌شود و دعوت‌شدگان بر تخت‌های عزت پروردگار می‌نشینند و ذخیره‌ی پروردگار ملکوتیان را به ضیافت خویش می‌خواند و می‌فرماید: منم آن وعده‌ی حقی که اکنون مهماندار منتظرانم هستم. همان اولیای الهی که امت خویش را به این ضیافت مژده داده بودند تا عظمت پیمان‌ها آشکار گردد و دولت حق برپا شود.
اینک در آستانه‌ی آغاز دهه‌ی اول ذی‌الحجه‌ دل‌های منتظر بیش از هر زمان دیگری مشتاق آمدن این فرمان مبارک است. ده روزی که خداوند آن را با نام خویش گرامی داشت و در طلیعه‌اش، قصه‌ی بندگی موسی کلیم‌اللّه را آغاز کرد؛ آنگاه که دعوت شد تا به خلوت کوه طور رود. آری، حضرت موسی رفت و قوم ماند و غیبت پیامبر آزمونی شد برای مردمانش؛ همان‌گونه که امروز ما نیز در امت آخرین با غیبت ولی‌مان آزموده می‌شویم. آن روز سامری فتنه آفرید و دل‌ها به گوساله‌ای زرین متمایل شد و امروز نیز، قلب‌ها در غفلت به زرق و برق دنیا دل می‌بازند، بی‌آنکه بدانند موسیِ این عصر نیز وعده‌ی دیدار داده است.
دهه‌ی ذی‌الحجه، میعاد عاشقانی است که جان خویش را در مسلخ بندگی می‌نهند و با قربانی کردن خواسته‌های خویش، به دعوت خلیل‌اللّه لبیک می‌گویند. اما چه رازی است نهفته در این ایام که آینه‌دار حقیقت انتظار است؛ رازی که در تاروپود زمان تنیده شده و در عمق جان‌های مشتاق حق نجوا می‌کند که اسرار نهانش را بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) چه زیبا بیان می‌نمایند:
هر سنگی که حضرت موسی دست بر آن نهاد تا به بالای کوه طور برود نام فرزندم را خواند و سنگ‌ها پاسخش را دادند که ای پیامبر الهی جان ما را در فراقش به آتش نکش. او صاحب‌الزمان است و مالک تمام لحظه‌ها پس هر نفَس مددکار تو خواهیم بود در گرفتن تورات.
پس قلّه‌ی طور مزین به فرمان انتظار است و حق‌مداران در دوران‌ها منتظران پای طور هستند ولی وای بر احوال کسانی که پای این کوه منتظر حق نشسته‌اند درحالی‌که در وجود گوساله‌ای دارند که به دست خود ساخته‌اند و آنگاه با تضرع کسی را می‌خوانند که نابود کننده‌ی کفر است آنچه که منتظران طلب می‌کنند حق‌مداری و حق‌طلبی است که اگر غیر از این در زندگی خود باشند گوساله‌ساز ماهری هستند که در لحظه‌ی مرگ مانند سامری به موکلین مرگ خواهند گفت به من نزدیک نشوید.
من بوی بدی دارم و بوی بد شرک و نفاق جسد او را آن‌چنان متعفن خواهد کرد که مأموران الهی جز با گرزی آتشین نمی‌توانند به این جسد نزدیک شوند و فقط آتش است که این بوی بد را از بین می‌برد.
پس آگاهانه برای فرج دعا کنید و راه‌های مبتلا شدن به گوساله نفس را بشناسید و از آن‌ها دوری کنید تا وعده‌ی الهی آشکار گردد و اندوخته جان‌ها به میدان حق خوانده شود که اگر در دل بندگان خدا که برای ظهور عدالت جمع شده و مشغول دعا و تضرع هستند به‌اندازه‌ی شیار پشت هسته‌ی خرما حق‌طلبی و حق‌مداری ظاهر شود پروردگار کریم قلب آنان را از کفر و طغیان پاک می‌کند و آنان را با انوار الهیه خود از شرک دور می‌سازد.
به‌راستی که طبق فرمایش گهربار بانوی هستی دعای حق‌مداری دعای بزرگی است و هر منتظر حقیقی باید پیش از طلب ظهور درون خویش را از گوساله‌ی نفس پاک کند که انتظار نه در دعا که در اطاعت از فرامین امامت و وفاداری به پیمان بندگی معنا می‌گیرد وگرنه سامری صفتان امروز نیز گرچه بر پای طور نشسته‌اند اما بوی شرک و نفاق نهفته در جانشان آنان را از استشمام عطر حضور امام عصرشان فرسنگ‌ها دور ساخته است.
امشب شب شهادت امامی است که خود وارث همین پیمان است. امام محمدتقی جوادالائمه (ع) نهمین پیشوای شیعیان، وارث صبر و حلم و قبله‌گاه دل‌های عاشق است. او تقی نام گرفت، چرا که تجلی تقوا و طهارت است و جواد لقب یافت، چون دریای کرم و عطا است؛ بخشنده‌ای بی‌منت که دل‌ها را از علم و رحمت سیراب می‌سازد. ایشان در سن 25 سالگی به سبب کینه‌توزی و نیرنگ خلفای عباسی به شهادت رسید؛ مأمون، دختر خود، ام‌الفضل را به ازدواج آن حضرت درآورد؛ پیوندی که دامی بود از پیش طراحی‌شده تا بدین‌وسیله، امام را در تنگنای نظارت و محاصره قرار دهد و شعاع هدایت او را محدود سازد. پس از مرگ مأمون، معتصم عباسی که بیم آن داشت شکوه علمی و معنوی امام، دل‌ها را به‌سوی امامت متمایل سازد و پایه‌های حکومت ستمگرانه‌اش را متزلزل کند، تصمیم گرفت آن حضرت را از زادگاه خویش، مدینه‌ی منوره، به بغداد فراخواند؛ آن‌هم به ظاهر برای مشورت در امور، ولی در باطن برای زیر نظر گرفتن و آزار ایشان.
چنین است که تاریخ، بار دیگر تکرار شد؛ همان‌گونه که امام رضا (ع)، به سبب ترس و طمع مأمون، از وطن خویش دور شد و در غربت به شهادت رسید، فرزند بزرگوارش امام جواد (ع) نیز، در چنگال حیله و قساوت معتصم، در دیاری بی‌وفا و ناآشنا، به لقاءالله پیوست. معتصم عباسی که تاب حضور امام جواد (ع) را نداشت، سرانجام به حیله‌ای ناجوانمردانه متوسل شد و به دستور او و با تحریک ام‌الفضل، همسر امام ایشان را مسموم و به شهادت رساند.
اینک ما در این شب پر اندوه به دامن جود و کرامت حضرت جوادالائمه (ع) متوسل می‌شویم و از او می‌خواهیم که در پیشگاه حق، شفیع ما باشد و در تاریکی فتنه‌ها، چراغ راهمان. به حرمت آن دست‌های بخشنده، از خدای بلندمرتبه مسئلت می‌کنیم که فرج مولایمان، صاحب‌الزمان (عج) را نزدیک گرداند؛ و ما را از منتظران حقیقی و راستینش قرار دهد. به امید اجابتش می‌گوییم:

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه