بسم الله الرّحمن الرّحیم

(محرم 1447 ه.ق- ضیافت الهی)

خطبه‌ی روز عاشورا

۱۴ تیر ۱۴۰۴

قسم به کوه طور و قسم به کتاب نوشته شده در صفحه‌ای گشاده که امروز آخرین فرصت غافلان در پای طور است، همانانی که با پیامبرشان عهد بستند تا منتظرش بمانند و از راه ایمان منحرف نشوند. پیامبر به طور سفر کرد تا آخرین نعمت قومش را برایشان بیاورد. قومش از خاطرات ظلم فرعون با یکدیگر به گفتگو می‌نشستند. عده‌ای افسوس می‌خورند که خانه‌های راحت خویش را رها کرده‌اند و در این بیابان به سختی مبتلا شده‌اند و باز صبر می‌کردند تا به وعده عمل کنند.
فرصت یک ماه به پایان رسید. همهمه در میان قوم بالا گرفت. چه شده؟ ما دیگر تحمل ماندن نداریم. آنانی که حقیقت ایمان در جانشان زنده بود همگان را به صبر و اجر الهی دعوت نمودند ولی شیطان نفس جان‌ها را به احاطه‌ی خویش درآورده بود. تصمیم گرفتند به آنچه که باعث آرامش جانشان می‌شد و دلتنگی ماندن را به شادی و پای‌کوبی تبدیل می‌کرد دست بزنند به جز عده‌ی قلیلی بقیه به‌طرف باطل رفتند و حاصل هدایت را در امیال‌های شیطانی به دست فراموشی سپردند. روزهایشان سپری گشت. به شب دهم رسیدند. پیامبر درحالی‌که تورات را در آغوش گرفته بود به‌طرف پایین آمدن از طور بود. آن زمان که حاصل رنج‌هایش را در هوی و هوس جان‌های مرده دید تورات را در آتش افکند تا از نعمتش محروم شوند و آنگاه از قومش جدا شد تا هرچه پروردگار اراده کند همان واقع شود. در ظلمی که به خود کردند مردند و نشانی از آنان بر صفحه‌ی روزگار باقی نماند.
پس آنچه زمان می‌نگارد عبرتی است که همگان را به سرنوشت عمرشان آگاه می‌کند. ده روز سرنوشت سازی که جان‌ها در آن متحول می‌شود مانند ده روز محرم که از اولین روز در دل‌ها غوغای حق و باطل را رقم می‌زند. عده‌ای به حال کسانی که با اهل‌بیت همراه شدند غبطه می‌خورند و عده‌ای آن را یکی از رویدادهای تاریخ تلقی می‌کنند. مدتی ذهنشان مشغول حادثه می‌شود و سپس تمام آنچه کاشته بودند را درو می‌کنند و در بازار به فروش می‌رسانند. مزرعه‌ای که سالی یک‌بار به زیر کشت می‌رود و باز به بیابانی تبدیل می‌شود تا سال آینده از راه برسد و عمرها در بازی زمان سپری گردد. چگونه توان فهم آنچه بر سرش می‌آید را دارد؟ بازی با حقیقتی که فقط یک‌بار اتفاق افتاد تا عاشقان را به حق بخواند. ترس‌ها را مبدل به شجاعت کند. کوچک‌ترها در سایه‌اش بزرگ شوند و بزرگ‌ترها در معرفتش به پیری برسند آنگاه حاصل مزرعه‌ای را با خود همراه کنند که هر ساله در آخر روز به آخرین مدال عشق مزین شده و توانسته تا با افتخار به غروبش نزدیک شود. غروبی که زمان مدالش را بر سینه دارد تا عاشورایان را به بزمش دعوت کند. همانانی که حقیقت راه در اطاعت یافتند و تمام هستی خویش را در پایان ده روز به پروردگار عرضه داشتند تا معنی و مفهوم عشق به اللّه را دریابند.
امروز آن ده روز پایان رسید و باز گوش‌ها مانده و ماجرای ده روزی که از زبان صاحبش شنید. آنان که رفتند تا به دنیایی که هنوز مِهر آن را در سینه دارند برسند و عده‌ای دیگر روزی برایشان آغاز نشد. در نعمت زمان جاودانه شدند مانند گوش‌هایی که امروز در حادثه‌ی بزرگ عاشورا راه را در حق می‌یابد تا جانش را از ضلالت عمری بی‌حاصل برهاند و منتظر دولتی شود که شیفتگانش هم اکنون در نعمتش به سر می‌برند و با تمام عصرها و دوران‌ها او را می‌خوانند به ندای:

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه