بسم الله الرّحمن الرّحیم

خطبه‌ی ولادت امام جواد (ع) و حضرت علی اصغر (ع)

۳۰ اردیبهشت ۹۲

حمد و سپاس پروردگار کریم را سزاست که در معرفی ذات اقدس خود به بندگانش چنین فرمود: اوست خدایی یگانه و هیچ خدایی جز او نیست؛ دانای نهان و آشکار، بخشنده و مهربان، فرمانروای بی‌کران، پاک و منزه است از هر عیب، ایمن بخش است و نگهبان، پیروزمند و بزرگوار، با جلال و جبروت و آفریدگار حکیم است و اسماء نیکو از آن اوست و هر چه در آسمان‌ها و زمین است به ستایشش مشتاق و مشغول هستند.
سلام و درود و صلوات بر خاتم انبیا، رحمت للعالمین حضرت محمد (ص) و بر اهل‌بیتش که همگی از انوار قدسی و ستارگان درخشان و چراغ‌های فروزان هدایت هستند و سلام بر صبحی که منتظران دولت عشق برمی‌خیزند تا به ندای حق در جانشان لبیک گو شوند و جانشان در کالبد خویش معترف است به خلقتی که انوارش تاریکی‌های جهل را می‌شکافد مانند کشتی که امواج خروشان را در بستر جانش مهار می‌کند تا به جلو حرکت کند و هرچند قدرتش را در مقابل امواج که بر سینه‌اش اصابت می‌کند خرد و کوچک می‌شمارد ولی دل امواج را می‌شکافد تا به مقصدی که به امید آن آهنگ راه نموده برسد مانند سینه‌ی منتظران حق که امواج خروشان ناامیدی را با سینه‌ای محکم به کنار می‌زنند تا به کویی برسند که مقصد حرکتشان بوده پس ای منتظران کوی عشق، تا مهلت عمر باقی است همت کنید تا وجودتان از برهوت خارج شود و به خانه‌ای مطمئن تبدیل شود خانه‌ای که چراغ هدایت قرآن کریم است تا در زمان‌هایش بچرخید و به اصل که چراغ‌های هدایت الهی هستند متصل شوید به آیات الهی که سینه‌ی مؤمن را مانند کشتی نجات می‌شکافد و با قدرت، امواج را به زیر می‌کشد و به راه ادامه می‌دهد.
در این شب مبارک با سلام و درود و تحیت خدمت سرور عالمیان، مادر هستی، کوثر الهی حضرت زهرا (س) به مناسبت میلاد فرزند گرامی‌شان و سلام بر مولود مبارک و پر برکت امروز، نهمین خورشیدِ امامت، شجاع در علم و دیانت و کمال، ابا جعفر الثانی، محمد بی علی، حضرت امام جوادالائمه (ع) که همچون پدران و فرزندان بزرگوارش در راه مبارزه با ظلم و بی‌دینی، همت والا داشته و در زمانه‌ای که حاکمان، با جسارت بر علیه سنت و اهل‌بیت پیامبر دشمنی می‌کردند، ایشان با عقل و درایت، در راه هدایتِ مردم کوشا بودند.
حضرت امام جواد (ع) دردهم ماه رجب سال 195 هجری در مدینه به دنیا آمدند و پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام رضا (ع)، عهده‌دار امامت شدند. مأمون عباسی بعد از به شهادت رساندن امام رضا (ع) به بغداد آمد و مقر حکومت خود را در آنجا قرار داد و چون با خبر شد که علمایِ دین به مدینه رفته و امام جواد (ع) را به امامت پذیرفته‌اند به هراس افتاد و امام را به بغداد احضار کرد و با حیله از او تجلیل کرد و دخترش ام الفضل را به عقد ایشان درآورد و زمانی که مأمون به هلاکت رسید معتصم عباسی برادر مأمون، به‌وسیله‌ی همین زن، امام را در سن 25 سالگی به شهادت رساند. (لعنت الله علی القوم الظالمین)
عمر امام جواد (ع) گرچه کوتاه بود و غالباً در تبعید گذشت ولی باید گفت عمر با برکتی بود به‌طوری‌که در تاریخ آمده در آن زمان عده‌ای از بزرگان و علما از شهرهای مختلف به مدینه رفتند و سی هزار مسئله را در چند روز از حضرت سؤال کردند و امام بدون درنگ، جواب تمامی سؤالات را دادند.
ایشان می‌فرمودند: اعتماد به خدای متعال، بهای هر چیز گران قیمتی و نردبان برای هر جای بلندی است. عزتِ مؤمن، بی‌نیازی او از مردم است و همچنین می‌فرمودند: چگونه به خود واگذارده شود کسی که خدا را کفیل خود قرار داده است و چگونه نجات می‌یابد کسی که خدا در صدد اوست؟ کسی که اعتماد به غیر خدا پیدا کند خداوند او را به خودش وا می‌گذارد و کسی که بدونِ علم، کاری را انجام دهد فساد آن بیشتر از صلاحِ آن است.
با توجه به زندگانی امام جواد (ع) و همه‌ی امامان معصوم، متوجه می‌شویم مردمان هواپرست و جاهل، بشریت را از چه نعمت‌های ارزشمندی محروم کردند و به این یقین می‌رسیم که خداوند کریم و مهربان برای هدایت بندگان خود، از سر رحمت چه اولیایی را خلق نموده و در قرآن کریم نسبت به قدرشناسی آنان و بهره گرفتن از فضایل ایشان سفارش نموده و به پیامبر خود فرموده: ۩ بگو که من از شما برای رسالت، مزدی نمی‌خواهم جز دوستی اهل‌بیت که در آن هم یقیناً سود و بهره‌ای است برای عمل کنندگان. ۩ اما متأسفانه نه در گذشته و نه در عصر حاضر به دو امانت پیامبر خاتم (ص) که قرآن و عترت می‌باشد توجه و عمل درست نشد و نمی‌شود، درحالی‌که جانِ عالم گویای عظمت رسالتِ آخرین رسول است و ما امت او هستیم، امتی که وظیفه‌ای جز نجاتِ حیاتش ندارد و به سفارش پیامبرش باید دامن کتاب و عترتش را بگیرد درحالی‌که امت حاضر، قرآن را تلاوت می‌کند، آیاتش را با دقت روخوانی می‌کند تا ذخیره‌ی آخرتش شود، از تمام فرصت‌های نجات می‌گذرد، می‌خواند، حفظ می‌کند، با اقوام گذشته زندگی می‌کند، نتیجه‌ی اعمالش را در آیینه‌ی تاریخ در ترازوی عقل می‌سنجد ولی خودش امتی دیگر است که در کارهای اقوام گذشته دخالتی نداشته، او نبوده، فقط شنونده است، پس خیالش راحت است، این قومِ عاد و ثمود بوده‌اند که خطا کردند و ناقه‌ی حیاتشان را سر بریدند، معاویه و یزید و مأمون و امثالهم بودند که در مورد امامان ظلم کردند، آنان را زندانی و شهید کردند و مردم کوفه و مدینه بودند که امامان را یاری نکردند و همان خطا آنان را از نعمت‌های رحمت محروم کرد و به غضب الهی مبتلا شدند ولی در واقع، غضب الهی در مورد ِ نادانیِ عقلی است که بزرگ آفریده شده بود ولی قادر به درک مصلحتش حتی با راهنمایی خداوند در قرآن و پیامبرش هم نبود؛ دیگر خاکِ دانا او را نمی‌پذیرفت و کارگزاران ملکوتی از دیدنش متحیر می‌شدند؛ باید آن عقل می‌رفت تا عبرتی باشد برای عقلِ سالم؛ همان‌گونه که کتاب آسمانی می‌فرماید: ۩ آیا در احوال اقوام گذشته تعقل نمی‌کنید؟ ۩ تعقل یعنی عقلی برتر، عقلی که بتواند آیینه‌ی نور باشد در ظلماتِ جهل، پس چه شده که عقلمان دنباله رویِ جهلِ جاهلان تاریخ است و نتوانسته تا به فرموده‌ی کتاب آسمانی، آن مردم بروند و مردمِ دیگری بیایند؟ آیا مردم عصر حاضر مردم دیگری هستند؟ چگونه می‌شود مزدِ رسولمان را بدهیم؟ مودت دروغین که مزد نمی‌شود، مودتی مزد است که مردم دیگری باشیم با عقلی برتر که امامش را بشناسد و راهش را در صراط مستقیم بپیماید.
پس در این روز مبارک بیایید عهد ببندیم که مردمی دیگر باشیم نه از مردم عصر امامان معصوم بلکه از شیعیانِ راستین عبرت گرفته با امام عصرمان آن‌گونه باشیم که آنان بودند در غیر این صورت تکرارِ تاریخ خواهیم بود.
همچنین این روزِ مبارک مصادف است با میلاد مجاهدِ شش ماهه، حضرت علی اصغر (ع) که ره شصت ساله پیمود و در کربلا حماسه‌ای جاودان آفرید و رسم و آیین اطاعت از امامت را در دفترِ زمان با خون گلوی خود نوشت و امضا کرد که متأسفانه تحریفاتی که در نهضت کربلا شده شامل رشادت و جانبازی حضرت علی اصغر (ع) نیز گردیده درحالی‌که ایشان نشان داد که آیا در امر ظهور عدالت، بچه‌ی شش ماهه معذور از اطاعت امام است یا نه؟ این پیامی است که همه باید بدانند نه چیزِ دیگری که نقل مجالس ماست و به آن اندیشه نمی‌کنیم که آیا کودک حضرت ابراهیم (س) شش ماهه نبود که پیامبر با مادرش در بیابان رهایشان کرد و آن‌ها را به خدا سپرد؟ آیا حضرت اسماعیل (ع) از تشنگی هلاک شد یا فضلِ الهی از زمین، شامل حالش گردید؟ پس چه شد که فرزندان پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) باید سرنوشت دیگری داشته باشند؟ چه شد که فضل خدا در مورد انبیاء دگرگون می‌شود، گاه بر یک پیامبر عادل است و بر یک پیامبر نعوذ بالله جز این است؟
باید بدانیم کربلا، نمایشِ عزت و بزرگی بود در پیروی از حق، در مبارزه با باطل، در ایثار و از خود گذشتگی در راه خدا؛ برای درک بهتر این موضوع روایتی را بازگو می‌کنیم.
قبل از عزیمتِ امام حسین (ع) به کربلا، در مکه اباعبدالله الحسین (ع) بعد از طوافِ کعبه، حضرت علی اصغر (ع) را از مادر می‌گیرند و در مقام حضرت ابراهیم (س) می‌گذارند و می‌فرمایند: ای خلیلِ خدا، به کوچکترین سربازم قوت ِ جهادی بده که نامش پرچم بت شکنان دهر شود و بازوی کوچکش، تبرِ اطاعت را حمل کند و جان چونان گلش در خونِ پاکش بشکفد تا زمان، گلی به زیباییِ او را به یاد نیاورد. بله این است نمایش بندگی، ایثار، عشق و توانمندی در مبارزه با باطل که باید الگوی حق مداران باشد.
ما ضمن عرض تبریک و تهنیتِ این روز خجسته و مبارک خدمت مولا و سرورمان، امام و ولیِ امرمان، اباصالح المهدی (عج) دست به دعا بر می‌داریم:
بار الها یاری فرما تا قرآن کریم را آن چنانکه اراده‌ی تو از نزولِ آن بوده درک و به آن عمل کنیم.
بار الها یاری فرما، مودتی با امام زمان خود داشته باشیم که صلاحِ ما و خشنودی تو و رسول و امام عصرمان در آن باشد.
بار الها در ظهور دولت حقه‌ی سرور و مولایمان، امام زمان (عج) تعجیل بفرما و ما را جزء یاوران و شیعیان آن حضرت قرار بده.

آمین

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه