بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید قربان
۱۶ خرداد ۱۴۰۴
سلام بر طلوع فجر دهم ذیالحجه که در تابشش بر صحرای منا هزاران خاطرهی تلخ و شیرین را در جان زمان به جوشش میآورد. سالهایی که آمده و رفته و حاجیان را بشارت به قبولی حجی داده که در انتظارش قلبها را به صاحب کعبه سپرده و بهطرف الیه راجعونی به حرکت درآمده که امروز در جانش به ودیعه دارد.
جانهایی که بهطرف شیطان نفس تیری را نشانه گرفته که امر پروردگارش است تا در حالی از احرام بیرون آید که قربانیاش اتمام همهی اعمال حج را به همراه دارد. میراث پیامبری که خلیلاللّه است در توحید و اطاعت از پروردگارش تا همگان در بزرگی جانی اندیشه کنند که لقاء اللّه را به نمایش درآورده.
وای بر مسلمانی آنانی که همهی ثروتشان را در پای نفس اماره قربانی میکنند تا عمری را به اتمام برسانند که نشانی از عشق و اطاعت در آن یافت نمیشود مانند عروسکان خیمهشببازی در دست عقلی بیمار به حرکت درآمدهاند و همانگونه که کتاب آسمانی میفرماید: آنان خاکستری هستند که بر روی سنگ مینشینند و باد آن را محو میکند.
امروز در جانش قهرمانانی را به ودیعه دارد که از کنار صحرای منا میگذرند تا جانی را به قربانگاه ببرند که حق را در تمام زمانها به نمایش درمیآورد و حقمداران به بزرگی اطاعتشان به دنبالشان به حرکت درمیآیند تا از جانی بگذرند که منتظر انقلابی عظیم است.
دولتی که میراثدار عاشقان منایی است که هزاران جان رسته از بند شیطان را در خود جای داده، عید قربانی که همه ساله به پیشواز این وعدهی الهی میشتابد تا حق جاودان در زمان باقی بماند و قلبهای عاشق در ساعاتش جانی را به قربانگاه ببرند که در انتظار مولایشان عمرشان در برکت زمان جاودانه گشته و همواره حق را طلب میکند که حقیقت آفرینش را به نمایش درمیآورد تا وعدهی الهی محقق شود و حق پایدار بماند و عاشقانش او را بخوانند به دعای:
