بسم الله الرّحمن الرّحیم

خطبه‌ی شهادت حضرت زهرا (س) شب دوم

۱۴ اسفند ۹۳

حمد و سپاس زیبنده‌ی پروردگار است؛ حمدی به طول خلقت و زمین و هفت آسمان، به دانه‌های باران، به شن‌های بیابان و شکر و ستایش خداوند حکیم را که قیامت و کرسی عدالت را بر جن و انس مقرر فرمود و در آن روز آدمی را از هر چه پیشاپیش فرستاده و بعد از خویش گذاشته خبر خواهند داد و نیکوکاران را پاداش و اسیران نفس اماره که دنیا را بدون مدبر دانسته و قیامت را دور دیدند و پا جای پای شیطان گذاشته و برای رسیدن به خواسته‌های نفسانی خود از هیچ ظلم و جنایتی روی‌گردان نبودند پس قیامت یک نعمت بزرگ الهی است که در کمین ستمکاران است. وای بر حال آنانی که بعد از ایمان گمراهی را برگزیدند و بر می‌گزینند؛ آنانی که در رکاب پیامبر خاتم، رسول اکرم حضرت محمد (ص) بودند وحی و حجت‌ها را شنیدند و عمل نکردند و برای چند روزه‌ی دنیا تباهی را برگزیدند؛ نصایح امیر مؤمنان علی (ع) را که دوست و دشمن گواه بر عمل صالح ایشان بودند را نشنیدند که فرمودند: هریک از شما بندگان خدا هنگامی می‌تواند به حضور خدای خود برسد که دستش از خون مسلمانان و اموال آن‌ها پاک و همچنین زبانش از بدگویی و تهمت زدن به آن‌ها پاک باشد و زبان یک مسلمان با ایمان پیرو عقیده‌ی قلبی اوست و آنچه می‌گوید همان است که به آن عقیده دارد ولی قلب منافق پیرو زبان او می‌باشد برای راه شما نشانه‌ها وجود دارد، طبق آن نشانه‌ها بروید و بدانید که خداوند برای شما مقرر کرده که آن را به انجام برسانید. در روز قیامت من گواه شما خواهم بود و به سود شما گواهی خواهم داد و حجت خواهم داد و حجت خواهم آورد. شما تصور می‌کنید که از شما غفلت می‌شود و به کار شما رسیدگی نمی‌کنند در صورتی که به طور مسلم مورد رسیدگی قرار می‌گیرید و چگونه است که مردمی چون شما از خدا دوری کرده‌اید و به سوی غیر از خدا متمایل شده‌اید؟ به آن کس سوگند که رسول‌الله (ص) را به حق مبعوث به پیغمبری کرد و او را بر تمام آفریدگان برتری داد که از من جز راستی نمی‌شنوید و رسول‌الله (ص) همه چیز را به من گفت و مرا از تباهی هر کس و رستگاری آن کس که نجات می‌یابد و پایان کار این خلافت آگاه کرد و هیچ حقیقتی را از من فرو گذار ننمود؛ می‌بینیم آنانی که این نصایح گهربار را شنیدند و بر امیر مؤمنان و همسر گرامی‌اش و فرزندانش ظلم و جنایت روا داشتند، خود تباهی را برگزیدند پس بار الها لعنت کن بر اولین کسانی که بر اهل‌بیت پیامبر ظلم و جنایت کردند و بر پیروان و فرزندان آنان که هنوز نیز به این ظلم اصرار دارند.
لعنت الله علی قوم غاصبین و ظالمین.
اینک مهمانان کوی عشق و حقیقت، ما در این شب خون و اندوه در این خانه‌ی مقدس جمع شدیم تا در عزای شهادت گنجینه‌ی زمین و آسمان، خورشید عالم تاب و قیامت، کوثر جاری الهی، سرور عالمیان حضرت زهرای مرضیه (س) اشک ریخته و بر سر و سینه زنیم خورشیدی که تابشش چشمان کوردلان را کور کرد و مقام و شأن والای ایشان را ندیدند. اینک توصیف زیبایی از زبان خودشان نقل می‌کنیم که فرمودند: روزی جبرئیل امین (س) بر خانه‌ی پدرم فرود آمد و فرمود: ای رسول خدا (ص)، برای شما طعامی آورده‌ام و شما اجازه دارید تا آن را با هر که اراده کنید میل بفرمایید و کاسه و طعامش را گذاشت و رفت؛ پدرم فرمود: فاطمه جان اهل‌بیت خانه‌ام را بر سر این سفره حاضر کن و من اهل‌بیتم را بر سر سفره حاضر کردم، همگی منتظر شدیم تا لقمه‌ی اول را پیامبر تناول کند ولی پدر مرا به سینه‌ی مبارکش چسباند و فرمود: فاطمه جان دست مبارکت را بر این طعام بگشا تا جان پدر آرام گیرد و من دست پدر را بوسیدم و گفتم: ای خاتم رسولان، آن را در برزخم ذخیره می‌کنم تا همواره بوی شما را احساس کنم پس پدر دست مبارکش را بر طعام زد و آن را بر سینه‌ی من مالید تا همواره ذخیره‌ی جانم گردد.
همچنین سرور عالمیان فرمودند که: روح خداوندی که بهترین و بالاترین نعمت پروردگار عالم است جان من گنجینه‌ی تمام کاخ‌های الهی است پس نامم کوثر است و تمام وعده‌های پروردگارم در جانم ذخیره شده تا همواره دستان حقی را در دستم قرار دهم که انوار روح را در جانشان افروخته‌اند تا در سایه‌ی انوارش به بهشت‌های وعده داده شده‌ی الهی دست یابند تا تاریکی از جانتان جدا گردد.
بله چه شبی است امشب، غم و اندوهش تا قیامت بر زمین سایه افکنده چون امشب جسم پاک و مطهر خورشید عالم تاب و گنجینه‌ی بی‌نظیر زمین و آسمان را در ظاهر شبانه و غریبانه در بقیع دفن شد و در باطن فرشتگان با طبق‌هایی از نور و تحیت و سلام صف در صف از بقیع تا جنات نعیم روح خداوندی‌اش را که کوثر و گنجینه‌ی تمام کاخ‌ها و نعمت‌های الهی بود عروجش را مشایعت می‌کردند و زمین از این جدایی‌اش فغان و ناله سر داد که هنوز نیز غربت مدینه، شهر پیامبر و بقیع را در ظاهر و شوکت جلال را در باطن آن کاملاً حس می‌توان کرد.
پس در این شب با چشمی اشک‌بار و دلی سوخته از این غم عاجزانه به پیشگاه پروردگارمان شکایت ببریم که: بار الها خود فرمودی که نعمتی را که به بشر ارزانی داشتی آنان را محروم نمی‌کنی مگر اینکه خودشان آن نعمت را دگرگون کنند پس انتقام ما دل سوختگان با لعنت و عذاب ابدی بر آنانی که بشریت را از نعمت وجود مبارک سرور عالمیان محروم کردند قرار بده و آن پای که بر درب خانه‌ی مولایمان امیر مؤمنان علی (ع) لگد زد و باعث شد میخ مسمارش در پهلوی بانوی بزرگوار، سرورمان حضرت زهرا فرو رفته و موجب شهادت ایشان شود را تا ابد در شعله‌های سوزان در عذاب خشم خودت بسوزان و در ظهور فرزند برومند و گرامی‌شان مولا و سرورمان امام عصر و زمان اباصالح المهدی (عج) تعجیل بفرما تا به یاری ایشان حضرت فاطمه (س) را بشناسیم، چون با عدم شناخت شأن و مقامشان مدعیان شیعه با قصه پردازی‌های کاذب نه تنها شخصیت والایشان را تا یک بانوی معمولی پایین آوردند بلکه در این خیال پردازی‌ها به ساحت مقدس امیر مؤمنان نیز جسارت نمودند چون ناگفته پیداست که جانشینی پیامبر گرامی اسلام و امامت امت را پیامبر به دستور خداوند در غدیر به ایشان اعلام فرمود و در نتیجه امیر مؤمنان نیازی ندید که به اصرار و شمشیر از بیعت شکنان، مقام عطایی پروردگارش را بگیرند ولی چگونه می‌شود باور کرد کسی که پوزه‌ی قوی‌ترین پهلوانان گردنکش عرب را به خاک ذلت مالیده یا کشنده‌ی عمر بن عبد و برکننده‌ی در خیبر که هیچ کس جرئت مقابله از روبرو با او را نداشت و دیدیم ابن ملجم از پشت در حال نماز به ایشان ضربه زد اجازه دهد و یا ساکت بنشیند همسری چون حضرت زهرا (س) را که فقط ایشان به شأن و مقام والایش آگاهی داشت، دخت پیامبر را بی‌دفاع گذاشته تا نامحرمان سیلی به صورتش بزنند و دست خود ایشان را با طناب ببندند و همسرش بعد از زخم مهلکی که بین در و دیوار برداشت به کمک او بیاید و او را بگیرد و آن نامردان بازوی او را بشکنند. واحیرتا واحیرتا از این همه جهالت و بی‌انصافی و جسارت به وجود مقدس امیر مؤمنان، دوستداران علی (ع) کاری کردند که دشمنان نکردند. لازم است در این مورد واقعیت را بیان کنیم که همه‌ی درها به مسجد بسته شد الا در خانه‌ی امیر مؤمنان، هنوز نیز با وجود سعی در تخریب آن آثارش باقی است و حضرت زهرا از دری که به مسجد باز می‌شد از امامت و ولایت امیر مؤمنان دفاع نمودند. در بیرون از خانه نبودند تا کسی به او سیلی بزند و امیر مؤمنان در عبادت و نماز چنان روحش عروج می‌کرد که یک بار در نخلستان به حالتی درآمد که به حضرت زهرا خبر دادند که علی از دنیا رفته و ایشان فرمودند باز خواهد گشت کاری با او نداشته باشید در زمانی که آن ملعونان به در خانه آمدند ایشان در آن حالت بودند که حضرت زهرا (س) چنین نقل فرمودند که همسرم علی (ع) به من فرمود: فاطمه جان چرا صبر نکردی تا من به درب خانه بروم؟ من گفتم من اجازه‌ی ورود به درون حریم خانه ندادم و آن‌ها شکست خورده و نادم درحالی‌که به‌عنوان دزد معرفی شدند و رسوای صحرای قیامت هستند فرار کردند من با عمل خود به فرمان قرآن کریم عمل کردم، اجازه ندادم پاهای ناپاک آنان حریم خانه‌ای‌ که محل قدم‌های پاک پیامبر بود آلوده کنند.
اینک از درگاه پروردگار کریم عاجزانه بخواهیم یاری‌مان کند تا سرور عالمیان حضرت زهرا (س) را بشناسیم و این مهم محقق نخواهد شد مگر با زبان وارث تاج پیامبری فرزند برومندش یوسف زهرا (عج)، پس فرج جانمان را در هدایت و برآورده شدن آن فریاد می‌کنیم:

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه