بسم الله الرّحمن الرّحیم

(محرم 1438 ه.ق- ده شب با حق‌مداران)

خطبه‌ی شب دوم

۱۳ مهر ۹۵

امروز شب دومی است که حضرت اباعبدالله (ع) برای حرکت به طرف مکه به مسجدالنبی می‌روند. اصحاب و انصار و مهمانان از قبایل هم در این جمع حضور دارند. امام خطاب به همگی می‌فرمایند: ای جمع یاران، من همگی شما را از مددکاران خویش می‌بینم و امیدوارم به آنچه می‌گویم خوب اندیشه کنید. مسلمانی به ادعا اثبات نمی‌شود مگر تسلیم امر حق شوید پس برای فهم این معما باید خوب فکر کنید. پدرمان آدم، نبی پروردگار عالم برای همه‌ی فرزندانش از پروردگار عفو و بخشش طلب فرمود؛ پروردگار اطاعت را ضامن این فرمایش پیامبر قرار داد و از همگی خواست تا از پیامبران و کتاب آسمانی آنان اطاعت کنند. شما مردم، امت پیامبری هستید که با مال و جان و فرزند در راه اطاعت از امر پروردگار کوشش فرمود و جان مبارکش بارها مجروح گردید پس مزد این رسالت را کتاب آسمانی قرآن کریم مودت به فرزندان پیامبر اعلام فرمود. من در چهره‌ی شما این عشق را می‌بینم و سپاسگزارم که راه حق را برگزیده‌اید اینک اعلام می‌دارم که به زودی به طرف هدفی که مشخص کننده‌ی حق و باطل است حرکت خواهیم کرد.
مرد مسنی از جا برمی‌خیزد و می‌گوید: یابن رسول‌الله، مرا می‌شناسی؟ من تمام عمرم را در زیر پرچم حق بوده‌ام؛ اینک ناتوان هستم و قادر به آمدن به این سفر نمی‌باشم؛ چگونه این غصه را تا لحظه‌ی آخر عمرم تحمل کنم؟ امام با تبسم زیبایی می‌فرمایند: شما را با گروه حق‌مداران همراه خواهم کرد پس نیازی به پیمودن راه ندارید؛ آسوده باشید.
جوانی خود را به جایگاه می‌رساند و خطاب به مردم می‌گوید: من از کودکی در خانه‌ی رسول خدا (ص) خدمت کرده‌ام. هر بار به دامن پر مهر حسین (ع) پناهنده شده‌ام جز حق را ندیده‌ام. بیایید و خود را از این مائده‌ی آسمانی جدا نکنید. مسجد در سکوت خاصی فرو می‌رود. صدایی ملکوتی سکوت را می‌شکند: ای برادرم، تو را با رگ و خون قلبم و آنچه در وجودم به عنوان جسم و روح وجود دارد یاری خواهم کرد پس ما را از این انتظار برهان و اعلام کن آغاز این سفر کی خواهد بود. امام دست‌های مبارکشان را بالا می‌برند و می‌فرمایند: ای کاش زمان‌ها در هم می‌پیچید و من اتمام این حرکت را برای همه فاش می‌کردم. اکنون صبر بر همه واجب است تا زمان چهره‌ی حق‌مداران را فاش کند پس خود را برای این امر آماده کنید.
همه از مسجد خارج می‌شوند؛ امام به طرف قبر جدشان رسول خدا (ص) می‌روند. صورت مبارک را بر آن می‌گذارند و می‌فرمایند: هر بار مرا بر گردن مبارکتان می‌گذاشتید حرارتی در جانم شعله می‌کشید؛ می‌پرسیدم: ای رسول خدا، دلیل این گرما چیست؟ می‌فرمودید: هر کس توان نگه‌داری حق را بر گردنش داشته باشد می‌تواند از خشم پروردگار در امان باشد پس من از این خشم در امانم و من اکنون می‌خواهم آن حق را بر گردنم به عنوان بهترین ودیعه‌ی شما سوار کنم؛ یاریم فرمایید.
از مسجد خارج می‌شوند و به آسمان می‌نگرند و می‌فرمایند: آن زمان که گوش‌ها این سخنان را بشنوند حق در کنارشان است پس با او می‌نشینند، برمی‌خیزند، نفس می‌کشند، حرارتش را بر گردنشان حس می‌کنند تا با حق بمانند و او را در تمام لحظات عمرشان با ندای فرج به مدد گیرند.

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه