بسم الله الرّحمن الرّحیم

خطبه‌ی ۲۸ صفر

۲ بهمن ۱۳۹۰

سخن را با ستایش پروردگارمان آغاز می‌کنیم، پروردگاری که رحمان است و رحیم، رزاق است، جبار است، کریم است، حی است و مدبر امور جهانی است که از ازل تا قیامت او را تسبیح‌گو بوده و غیر در مقابلش نابود گردیده است، دست خود را ید الله معرفی فرموده و شناخت قَدرش را قَدَرَ الله نام برده است، جهان را با انوار هدایتش همواره از ضلالت جهل به‌طرف نور و رهایی هدایت فرموده و بهترین خلیفگان خویش را برای این منظور برگزیده تا نوری باشد در وجودهای تاریکمان.
اکنون به سوگ پیامبرش نشسته‌ایم، پیامبری که الگوی رحمت الهی بود، می‌خواهیم رفتنش از زمین را به‌عنوان بزرگ‌ترین مصیبت معنا کنیم، افسوس که مصیبت را نمی‌شناسیم، نامش را به‌عنوان نوحه‌سرائی و به سوگ نشستن آموختیم، آیا بر سر و سینه زدن جوابگوی فقدان رسولمان است؟ اگر جوابگوی عمری هدایت، چراغی است که می‌باید از ما خلیفه‌ای می‌ساخت و اکنون ما خود را مدیون این هدایت در مقام خلیفه می‌دانیم پس باید گریبان چاک کنیم که این غم جگرمان را در اندوهش زخم زد، ولی عمرمان چه شده؟ چگونه ادعا کردیم امت او هستیم درحالی‌که هدایتش را در وجودمان به بازی نفسمان به تباهی کشاندیم و ناممان را مسلمان اعلام کردیم درحالی‌که تسلیم نفسمان هستیم؟
اکنون که با خود تسویه‌حساب نمودیم و جایگاه خویش را در سوگ پیامبرمان شناختیم، می‌توانیم از پروردگارمان اذن ذکر مصیبت بگیریم و بگوییم، فریاد بزنیم، بر سینه بکوبیم که ای خالق ما: کتابت را مهجور کردیم و هدایتگران آن را در مقام‌پرستی وجودمان از صحنه‌ی جهان محو نمودیم تا همواره خودمان باشیم و ادعای دروغی‌مان تا ایام عمرمان را بگذرانیم و به دیدارت بیاییم و مأمورانت سؤال کنند: پروردگارت کیست؟ و ما پاسخ دهیم پروردگارمان آن خدایی است که پیامبرانمان برایمان از او معجزاتش را آوردند تا او را بشناسیم، آیا زبانمان قادر است تا نامش را تکرار کند؟ پس فقدان پیامبر را احساس می‌کنیم، یا رسول الله کمکم کنید، می‌خواهم پاسخ سؤالی را بدهم که شما آن را به من آموختید، من امت شما هستم، اکنون منتظرم تا چراغ روحم را منور کنید، مصیبت آغاز می‌شود و اینجاست که نامش معنا می‌شود پس بزرگ‌ترین مصیبت مردن با جهل است که باید قبل از مبتلا شدن، آن را درمان کرد، پرده‌های غفلت را شناخت و آن را از میان برداشت تا رسول معنا شود پس خدمت اماممان حضرت مهدی (عج) اعلام می‌داریم: ای جانشین پیامبرمان، ما مهمان‌ خانه‌ی حقیم، خانه‌ای که ضلالت‌ها را در پرده‌ی جانش به نمایش گذاشته تا قبل از توقف زمان عمرمان ما را در کشتی نجاتش به سرمنزل نجات رهنمون شود، پس محرمی را آغاز کردیم که در آن شهادت معنا شد و ماه صفری که رسالت و شهادت هر دو در وجودمان نقش گرفت و اکنون می‌رویم تا آغاز امامتتان را در فقدان سال‌های انتظار به جانمان مژده دهیم. مولا جان: اجازه بدهید تا امروز امن یجیب را در کتاب آسمانی‌مان به مدد بخوانیم که پروردگارمان بر ما ترحم کنند و ما را عزادار پیامبری به عرشیان معرفی کنند که دوستش دارند و به زبان‌هایمان رخصت دهند تا یا محمدا را ذکر جان کنند که جانمان منور به نور امامت و هدایت شود. مولا جان، به فدای جانتان که جهلمان آن را مانند خنجری می‌شکافد و درمانش نمی‌کند بلکه فراموش کردن فرامین جدتان به سوزشش می‌افزاید، پس امروز بر مصیبتی گریان هستم که با شناخت رسالت و امامت از دریچه‌ی قرآن کریم معنا شده و ماه صفری را به پایان می‌بریم که حزن و اندوهش در قلبمان از واقعیت‌های شناخت نفسمان در حرکت حق و زدودن باطل از صورت وجودی‌مان بوده تا همواره ایام عمرمان شاهد پیروزی حق و نابودی باطل باشد، حال از مصیبتی سخن می‌گوییم که سنگینی و غم و اندوه این روز را بیشتر می‌کند و قلب‌های امت رسولمان را می‌سوزاند؛ آن جنایتی است که مردم جاهل و کینه‌توز و قدرت‌طلب که لعنت ابدی خداوند بر آنان باد در حق دومین امانت پیامبر گرامی اسلام روا داشتند. ایشان کریم اهل‌بیت، اسوه‌ی صبر و شکیبایی، گذشت و رضا، حضرت امام حسن مجتی (ع) هستند که بعد از شهادت امیر مؤمنان، امامت مردمی را به عهده گرفتند که صد رنگ و دنیادوست و نادان بودند. فقط عده‌ی قلیلی نحوه‌ی مبارزه‌ی علیه ظلم و حیله و تزویر را درک و در اطاعتش پایداری نمودند؛ امام حسن (ع) مظلوم و غریب زیست و مظلوم و غریب در تاریخ ماند؛ امروز جگر پاره‌پاره شده از جهل و نفاق ایشان را آن نامردها به زهر جفا مسموم نمودند. پس دست‌هایمان را به آسمان دراز می‌کنیم تا گیرنده‌ی آن الطاف الهی باشد و همگی با هم صدا می‌زنیم: ای فریادرس فریادخواهان، یا غیاث المستغیثین، بندگان خود را دریاب که محتاج لطف و احسانت در فقدان رسولت هستند تا همواره از چراغ هدایتش بهره گیرند و به‌عنوان بنده‌ی مخلص به دیدارت آیند، پس به امید گشایش در فرج مولایمان می‌خوانیم:

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه