بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم ۱۴۴۷ ه.ق)
جهاد اکبر
تیر ۱۴۰۴
شکر و سپاس بر آستان کبریایی خالقی که خلق کرد انسان را از خون بسته، خونی که تبدیل شد به پاره گوشتی با آفرینش کامل تا خلیفهای باشد با تدبیر خلافت. شیطان جامهی خلافت را از جانها جدا کرد تا خیر و شر شناخته شود. خیرها به سرزمین آباد جانها بازگردد و شرها افسانهی دهر شود.
اینک زمان آمادهی انقلابی است که نیاز به کوچ از یافتههای درونی دارد. آنان که بال پریدن از مرزهای خودباوری را دارند به بزمی گرامی دعوت شدهاند که تاریخ عمرشان را در ساعات زمان به بهترین نعمتها مزین میکند تا جانی را به پیشگاه پروردگار عرضه دارند که ساعات عمرش در باورهای عقلی کودکانه سپری نگشته.
او را به پای طور خواندهاند تا به درونش نظر کند. گوسالهی نفس را در آینهی جانش تماشا کند. از گوشت و پوستش آن را بزداید و با فرمانی همراه شود که او را به نجات میخواند. نجات از تارهای مهلک عنکبوتی که هم اکنون در تارهایش اسیر است. مسلمانی که بزرگترین نشانش نفاقی است که خود از آن بیخبر است. همواره در توبه و انابه به درگاه پروردگار است، توبهای که خود آن را دوست میدارد. توبه میکند تا گردن به اطاعت نفس خویش خم کند. بازی خطرناکی که خبر از آتشی هولناک را به همراه دارد.
میآید تا به سرزمینی وارد شود که او را با خصوصیات شهیدانش میپذیرد. مسلمانی که چهرهاش در تاریخ به ثبت میرسد. سفرش را خود برنگزیده، او را به سختی راهی خواندهاند که اینک گوشهایش فرمانش را میشنود. یا با آنان که در خانه ماندهاند میماند و یا به جهادی عظیم قدم میگذارد. جهادی که با دشمن میجنگد. یا از میدان میگریزد و ننگش تا قیامت بر چهرهاش میدرخشد و یا به دعوتی لبیک میگوید که سعادت ابدی را برای خود ذخیره میکند.
و وای بر احوال کسانی که امر امامت را ملعبهی خلوت خویش کنند و با دسیسههای شیطانِ نفس به راهی قدم گذارند که بازگشتی برایش مهیا نشده. یا از بندهای جان عنکبوتیشان میگذرند و یا برای همیشه تا وقتی عمرشان در دنیا باقی است آرام آرام طعمهی این تار هولناک میشوند و عمرشان در نفاق جانی به پایان میرسد که خود از آن بیخبرند.
در فرصتی که باقی است به احوالتان خوب اندیشه کنید تا رستگاری را در اطاعت از پروردگار و مأموران الهی بیابید و با دولتی همراه شوید که تمام ثانیهها او را میخوانند به دعای:
