بسم الله الرّحمن الرّحیم
حکایاتی از زبان امیر مؤمنان امام علی (ع) در ماه مبارک رمضان
* امیر مؤمنان نقل کردند: در یکی از سفرهایمان که من بودم و رسول خدا و جابر بن عبدالله و دو نفر از اهل بادیه که برای تبلیغ و رساندن پیام قرآن به مناطق صحرانشین سفر میکردیم تا آنها را به اسلام دعوت کنیم یکی از آن دو نفر بیمار شد و در حالت مرگ قرار گرفت و از پیامبر خواست تا مانند حضرت عیسی دعا کند تا او دوباره سلامتی خود را بازیابد و زنده شود و پیامبر خدا فرمودند:
چه آرزویی در زنده ماندن داری؟ گفت: ماندن و دیدن وجود مقدس پیامبر را چون بیم دارم اگر بمیرم دیگر اجازهی دیدن شما را نداشته باشم.
پیامبر فرمودند: آیا به خداوند مشرک شدهای؟ او گریه کرد و گفت: این چه صحبتی است که میفرمایید؟ من فقط از خداوند مدتی را مهلت خواستم که در کنار شما باشم و پیامبر دستها را به آسمان بلند کردند و برای او طلب آمرزش کردند و فرمودند: آیا لذت دیدار با خداوند را با دنیا و مأموران آن عوض میکنی یا به دیدار حق یقین نداری؟
مرد گریه کرد و گفت: از اعمال خود میترسم و از اینکه امانت یعنی روح را به صاحبش بدهم سخت در وحشت و نگرانی هستم. پیامبر فرمودند: آیا بدون توبه از دنیا میروی یا توبه کردهای؟ فرد گفت: همواره در توبه هستم.
پیامبر فرمودند: ترس از خدا توبه است و هر که به دیدار خدا یقین داشت از او میترسد و هر که ترسید در توبه است و خداوند بشارت دیدار خود را به توبه کنندگان داده است پس آسوده باش و بر آنچه از عجل برایت مقدر شده راضی و آن مرد درحالیکه از صحبتهای رسولالله گریه میکرد خداوند امانت را از او گرفت و روح را از جسم جدا کرد.
امانت زمین را به او سپردیم و به راه ادامه دادیم که دوست دیگرمان هم از دنیا رفت و در موقع برگشتن به مدینه من بودم و رسولالله، دوستان نبودند.
پس باید در آغاز روز که چشم را باز میکنید به یاد این باشید که در یک لحظه هزاران نفوس را به زمین میدهند تا ذخیره کند و در موقع امر خدا آنچه دارد بیرون بریزد مانند انسان که خداوند کریم در قرآن میفرمایند: اکنون پاهایت قدرت نگه داشتن وجودت را ندارد و زانوهایت در هم پیچیده است و موقعیت آفرینش خودت را به یاد آور و اگر توانستی خودت را از مرگ نجات بده و برای این نجات هر کس را میخواهی بیاور ولی دیگر موقع گرفتن امانت است پس امانتدار خوبی باشید و تا فرصت دارید گرد و غبار را از این امانت پاک کنید و همچنان که در اول پاک بودید پاک از دنیا مهاجرت کنید که یاد خدا توبه است.
* امیر مؤمنان نقل کردند: روزی در بیابانی سخت تاریک مسافری در راه سفر بود و مرتباً دعا میکرد که ایکاش ماه بیرون آید و راه را برای او بگشاید و روشن سازد دعایش مستجاب میشود و بیابان نورانی میشود با خود میگوید: اینک که خیالم راحت شد ساعتی را میخوابم و استراحت میکنم؛ آمادهی خوابیدن میشود و روشنایی را که موقت به وجود آمد و شاید دوباره به تاریکی بیانجامد را غنیمت نمیداند و این غفلت باعث میشود تا باز بیابان تاریک شود. اگر انسان از رفتن بهسوی خدا در غفلت خواب قرار بگیرد روشناییهای وجودش تاریک میشود و در این تاریکی راهی را نمییابد.
* امام علی (ع) نقل کردند: روزی مسافری در راه به چوپانی برخورد کرد و از او پرسید: آیا خسته نمیشوی که هر روز فقط یک کار تکراری را انجام میدهی و تنها در این بیابان عمر را سپری میکنی و دلخوش به این حیوانها شدهای؟
چوپان میگوید: آیا تو غذا خوردهای؟ میگوید: چند روزی است که غذای خوبی نخوردهام چوپان میگوید: آیا میخواهی تا یکی از برهها را برایت کباب بکنم؟ مسافر خوشحال میشود و اقدام به گرفتن بره میکند. چوپان میگوید: آیا اگر برهای را پرورش نمیدادم تو میتوانستی از آن غذایی بپزی و تناول کنی؟
به وجود آمدن و پا گذاشتنِ روی زمین از خداوند است و پرورش آن با من پس اگر خواستید خوب غذا بخورید باید که بره را خوب پرورش بدهید و آن را مطیع خدا کنید.
اگر هر کار را برای استفادهی دیگران از نعمت و راحتی آنان انجام دهید خداوند یکتا از فضلش بر آن میافزاید و انسان راه کمال را میرود. از آنچه که انسان برای راحتی دیگران انجام میدهد اگر به قصد انفاق باشد و منتی بر دیگران نگذارد و کارهایی که برای جلب نظر دیگران انجام داده او را از یاد خدا در غفلت دنیا نیندازد بازی محسوب نمیشود بلکه انجام فرمان پروردگار است در فراهم آسایش دیگران.
اللهم عجل لولیک الفرج
دانلود خطبه

