سلام بر حق؛ حقی که برای اثبات راهش چراغ‌های فروزانی را در زمان به یادگار گذاشت تا حق‌جویان به زیر پرچمش درآیند؛ چه کسانی توان نگهداری از این امانت الهی را دارند؟ میراث برانش خود را چگونه معرفی نمودند؟ …

ادامه مطلب

سلام بر جان عالم، جانی که تپش حیاتش ضامن وعده‌های الهی است؛ دستش گیرنده‌ی افتادگان و ضربان قلبش آینه‌ی انوار پروردگار عالم، انواری که بر خلقت فرمانده است؛ عالم در اطاعتش و زمان در اختیار وجود مبارکش. …

ادامه مطلب

سلام بر الله، پروردگار یکتا و توانا، مدبر امور زمین و آسمان، برپا کننده‌ی کرسی عدل و قضاوت؛ بی‌فروغ کننده‌ی خورشید و ماه و برکننده‌ی فلک دوار؛ امان دهنده به بندگان خویش؛ بندگانی که طوق اسارت شیطان را …

ادامه مطلب

سلام بر خالقِ مخلوقات، خالقی که معرفت را رمزِ شناخت معرفی نمود و بندگان خویش را به تفکر دعوت کرده فرمود: آیا به آفرینش زمین و آسمان تفکر نمی‌کنید؟ زمینی که در دستتان است و آسمانی که قدرتِ سفر را در آن یافتید …

ادامه مطلب

شکر، نامی است که جان عاشق آن را می‌شناسد؛ زبانش حیران نعمت‌های بی‌شمار، به آن معترف است و جانش در بند خالقی که مخلوقاتش را بر سفره‌ی احسان محبتش نشاند و آغوش رحمتش را چونان …

ادامه مطلب

حمدی بی‌پایان و درخور بارگاه با عظمت کبریایی را سزاست که همواره چراغ‌هایی فروزان را در ظلمت زمین افروخت تا گمشدگان کوی‌اش بر این چراغ‌های هدایت تکیه کنند؛ دستانشان را به حقیقت حق بدهند تا آنان را …

ادامه مطلب

به نام الله، آن پروردگار یگانه‌ای که جان آدمیان را به لقای خود فرمان داد تا آنگاه که قدم بر هستی گذاشتند و زندگی را با نام اشرف مخلوقات آغاز کردند، شرافتشان را در عشق به خالقشان بیازمایند. که بودند و از کجا آمدند؟ …

ادامه مطلب

شکر، پروردگار عالم را بر ذکر ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ دریچه‌ی رحمت بی‌منتهایی که توحید را معترف است و بندگی را در ضعفی که در عین قدرت دارد؛ خلیفه‌ای که به مولایش محتاج است تا از شَر شرک‌های رنگارنگ …

ادامه مطلب

سلام بر رحمن و رحیم؛ رحیم بر خورندگان خزاینِ آفرینش؛ آنانی که روزی‌شان قبل از آمدن به جهان خاکی آماده گردیده تا سیرِ حیات ادامه یابد و شکم‌ها از تدبیر پروردگار عالم گرسنه نماند؛ جان با شرافتش در نعمت‌ها متنعم ‌گردد و …

ادامه مطلب

سلام بر یوم‌الدین؛ یومی که مأمورانش دل‌ها را به‌طرف ندای حق می‌کشانند؛ بر چهره‌ها می‌نگرند؛ صفت‌ها در آینه‌ی جان‌ها به نمایش درآمده؛ گردن‌ها به همه جهت می‌چرخد؛ دیگر نمی‌توان حقیقت را در پشت پرده‌ی جان مخفی نمود …

ادامه مطلب

« برگه‌ٔ پیشینبرگهٔ بعد »