بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی سالروز آغاز امامت حضرت مهدی (عج)
۱۹ آذر ۹۵
سلام بر ایام آنگاه که موجودیت خویش را در آمد و شد شب و روز اعلام میدارد تا عمری را رقم زند که لحظاتش منتظر فرمانی است. اینک آن فرمان به گوش عالم میرسد. منتظرانی که مورد خطاب قرآن کریم هستند. آنچه پروردگار برایتان باقی گذاشته با چشم و گوش و شعور عقلتان شما را میخواند. توان کدام اعضاءِ جانتان میتواند صدایی را بشنود که عالم از شنیدنش به خود میبالد. افسوس که هرگز زمان منتظر مردگان نمیماند. مردگان را در گورها میخواباند و به دنبال زندگان روان میشود. آیا ضربان کدام جان او را به وعدهای شیرین از دنیای کوچکش به جهانی پر رونق میخواند. جهانی که فرماندهش جز خدا را نمیبیند. پس برهانش در هدایت محکم است زیرا صاحبالزمان (عج) است، نبض جانها را در حلقهی اسارت خویش دارد. دلهایی مشتاق که همواره به طرف هدف در حرکت است. هدف چیست؟ ماندن و یا رفتن؟ ماندن به معنی در زمان متوقف شدن و رفتن به مانند روزی که در پی خویش مژدهی شب را دارد. اینک کدام را بر میگزینید؟ سالهاست که رفتن را انتخاب کردهاید. عمری که شب و روزش میگذرد در خیالاتی که واقعیتش را هیچ کتابی تصدیق نکرده پس زمان را در زیباییاش طی نمیکند بلکه فصلها را خود میسازد. درخت وجودش را خود به خزان تبدیل میکند و آنگاه که باید خزانش دیده شود با برگهای سبز خیال آن را میپوشاند تا به بار میوهای خیالی بنشیند. دریغا که پردهی ضخیم دنیا را هیچ وسیلهای از هم نمیدرد جز بازگشت به دامن کبریایی پروردگار عالم.
ساعات امروز مژده از آغاز عهد و پیمانی را میدهد که شیعه آن را میشناسد زیرا قلبش با این پیمان به ضربان افتاده و حیاتش را در شکم مادر اعلام کرده است. امروز یک بار دیگر مولایش را میخواند: ای یاور آوارگان دهر شما ما را در پوستهی جانی خسته میبینید، به فریادمان برسید. این جان نیاز به دستهای مبارکتان دارد آن را رها نکنید. او امامش را دوست دارد گرچه به مانند کودکان به دنبال سرگرمی تازه است. پس ای جانشین پیامبر (ص) از جانی گِره خورده نجاتش دهید. زمان با سرعتش در دقیقهها و ثانیهها میگذرد و او از تنهایی میترسد. امروز گرمای دستهای مهربانتان را میجوید و شما را همواره به فرج جانش میخواند پس یاریاش کنید: