بسم الله الرّحمن الرّحیم

خطبه ۲۸ صفر

۲۱ دی ۹۱

شکر و سپاس پروردگار را سزاست که همه‌ی مخلوقات در برابر عظمت و جلالتش سر تعظیم فرود آورده و صورت خردی و بندگی خود را بر آستانه‌ی کبریایی و با کرامتش می‌سایند و دست یدُاللّهی‌اش از سر رحمت و مهربانی، گمشدگان در جهل و گمراهی را از تاریکی به سوی نور هدایت فرموده تا رستگار شوند و نجات را پیروی از قرآن و عترت نام ‌برده که این دو گوهر و گنجینه‌ی بی‌نظیر را به بهترین بنده و برگزیده‌ی خود خلیل، نبی، صفی، رحمت، حبیب، نجیب، سید المرسلین و خاتم النبیین حضرت محمد (ص) از سر رحمت عطا فرموده که بندگانش با تمسک به آن دو در دنیا و آخرت عزت یابند که درود و صلوات خداوند تا ابد بر ایشان و خاندان طاهرینش باد اما افسوس که امت چنین پیامبری قرآن را مهجور داشته و به عترتش ستم کردند؛ حتی مدعیان پیروی‌اش نیز هر دو را در شأن و مقام واقعی‌شان نشناخته به جای اطاعت از دستورات قرآن کریم با جهالت و نفس خود آن‌ها را باور کردند که در این مورد بهره می‌گیریم از فرمایشات سرور عالمیان حضرت زهرا (س) که چنین فرمودند: درحالی‌که اطاعت جز در هدایت، فرمان داده نشده و باید در آنچه که پروردگار کریم در کتاب آسمانی قرآن کریم به آن فرمان داده عمل نمود و آن اطاعت محض از پروردگار و پیامبر اسلام است در بقیه‌ی موارد، قرآن شما را دعوت به تعقل و اندیشیدن می‌کند اگر انسان اندیشه و اطاعت را در راه درست و صراط مستقیم آن نداشته باشد دچار هوای نفس می‌شود و خطر گمراهی و تباهی دارد؛ شما با فرامین قرآن کریم اولیاء را می‌شناسید و حق را از باطل تشخیص می‌دهید، اگر در آن اندیشه نکنید اطاعت شما دچار ضعف قوای عقلی می‌شود؛ آیا روش پیامبر، ابراهیم خلیل (ع) را در تربیت قومش که از خانواده‌ای که در آن زندگی می‌کرد تا جامعه‌ای که در آن رفت‌ و آمد می‌کرد را مورد بررسی قرار داده‌اید؟ زندگی مردم آن عصر در تکرار یک نوع باور که از پدرانشان به آن‌ها به ارث می‌رسید مانند ارث بردن از خانه و آنچه به‌عنوان لوازم زندگی مورد اهمیت است، اهمیت عبادت و پرستش خدای یگانه برای آن‌ها همان اندازه بود که بقیه‌ی موارد زندگی‌شان در ظاهر برایشان اهمیت داشت و حضرت ابراهیم (ع) تلاش کرد تا آن‌ها را از ظاهر باورهایشان جدا کند چون در باطن مطمئن بودند که بت قادر به حرکت نمی‌باشد ولی برای نگهداری از این باور حاضر شدند تا پیامبر را در آتش بیندازند و تمام عمر رسالت پیامبر خلیل (ع) در مبارزه با آن قوم در عوض کردن باور ظاهری آن‌ها گذشت چون در باطن همان‌طوری که کتاب آسمانی قرآن کریم می‌فرماید اگر از آن‌ها بپرسی پروردگار تو کیست می‌گویند: الله؛ باز در تاریخ حرکت می‌کنیم؛ در رسالت حضرت موسی (ع) سیر می‌کنیم، باز تلاش حضرتش در عوض کردن باور ظاهری مردم بود که عادت به یک اندیشه و باور داشتند و با دیدن معجزات متعدد نتوانستند تا از آن عادت ظاهری دست ‌بردارند و تمام نعمت‌های خود را تبدیل به عذاب و غضب الهی کردند و همین‌طور رسالت حضرت عیسی بن مریم (ع) و تا رسالت آخرین پیامبر حضرت محمد (ص)، که در تمام عمر شاهد آن بودم که پدر بزرگوارم چگونه برای عوض کردن این باورهای ظاهری تلاش کردند و هر بار با سنت و روش باطلی مواجه می‌شدند که برای تغییر آن حتی کلام وحی هم کارگر نبود و تلاش تمام جانشینان پیامبر خاتم حتی در انقلاب کبیر آخرین جانشینش هم صرف همین تغییر و رسالت خواهد شد. پروردگار کریم مرا به‌وسیله‌ی کتاب آسمانی و پیامبری که مبعوث کردند به ضرر و زیان و منفعت آگاه کردند و وجود پیامبر را به‌عنوان معلم زمان و دقیقه‌ها و ثانیه‌ها مورد تأکید قرار دادند و فرمودند: از من و رسولم اطاعت کنید؛ من امانت پدر بزرگوارم را از دست مبارکشان که زمان رسالتشان در حیات طیبه‌ی خودشان بود گرفتم و متوجه شدم فرصت در ثانیه‌ها بسیار دقیق برنامه‌ریزی شده اگر من آن‌ها را نگیرم آن‌ها مرا می‌گیرند پس من آن‌ها را یعنی ثانیه‌ها را گرفتم و اسیر خودم کردم و به رشد و تحصیل آنچه برای رسیدن به تکامل نیاز بود تلاش کردم.
پس با توجه به فرمایشات گهربار سرور عالمیان سعادت و نجات در اطاعت و اندیشه در فرمان صریح خداوند در قرآن کریم است که فرمودند: از من و پیامبر و ولی خود اطاعت کنید. پس چه شد که در عصر کنونی مدعیان مسلمانی از قرآن فقط به آواز و صوت آن و از پیامبرش به جشن و عزاداریِ بعثت و رحلت آن هم در قالب نفاق و فریب بسنده می‌کنند. چه زیبا آن را حضرت زهرا (س) توصیف کردند که: در هر روزگاری انسان‌هایی هستند با ادعایی که از نفس اماره، چشمه‌ی تابناک دارد، نفسشان آن‌چنان نوری بر جبین آن‌ها می‌تابد که آن نور را برای خود چون گنجینه‌ای محسوب می‌دارند که از الطاف الهی سرچشمه گرفته درحالی‌که بت وجودی است که تابناک شده و نور را در جبین آن‌ها وارد ساخته و شیطان نفس اجازه‌ی تشخیص را از آن‌ها گرفته است؛ در هر لحظه‌ای که از عمرشان می‌گذرد خود را ستایش می‌کنند و نسبت به این مسئله نادان هستند و تمام موهبت‌های نفسانی را به حساب رحمت الهی می‌گذارند و بعد از مرگ، نور جبین آن‌ها خاموش می‌شود و آنچه را که می‌پرستیدند نابود می‌شود، باورها گم می‌شود، عمل‌ها در تاریکی ناچیز شده و نوری برایش باقی نمی‌ماند؛ پدرم در تمام دوران رسالتش با این اشخاص که جبینی از نفس اماره نورانی داشتند زندگی کرد و برایشان دعا نمود تا آنجا که پروردگار کریم فرمود: دعای پیامبر برای آن‌ها مستجاب نخواهد شد؛ اکنون که از رسالت پدرم می‌گذرد و دوران دین‌داری و اسلام ‌شناسی و اطاعت از خدا و رسولش چهره‌ی دیگری پیدا کرده و این چهره دارای جبینی نورانی و درونی تاریک است که هر روز که می‌گذرد بت‌های نفس اماره بزرگ‌تر و ادعای رهروان طریقت رنگ خاصی می‌گیرد پس بسیار مراقب باشید که هرگاه زمانه شروع کرد تا رنگِ رنگ بازان را با شما بازی کند به دامن توحید حقیقی پناهنده شوید و پروردگار کریم را در عمق وجود ستایش کنید و جز برای رضای حق قیام نکنید؛ رنگ بازان طریقت را به خداوند بزرگ بسپارید تا به عدالت محاسبه شوند.
پس مهمانان کوی حق بیایید در این روزِ رحلت پیامبرمان به مصیبت قدر ناشناسی امتش بر سر و سینه بزنیم چون این امت از هیچ ظلم و جنایتی در حق اهل‌بیت دریغ نکردند که امروز نیز مصادف با شهادت یکی از آن عزیزان کریم اهل‌بیت، اسوه‌ی گذشت و صبر و استواری، امام حسن مجتبی (ع) است که دشمنان مشرک و کافر سابق که منافق گونه‌ در لباس دین در بین مردم نفوذ کرده مانع از خداشناسی حقیقی و خودشناسی در نتیجه حق‌شناسی شدند ایشان با صبر و گذشت و صلحی که برنده‌تر از شمشیر بود بر فرق باطل کوبیدند و باطل برای نجات از رسوایی خود ایشان را شهید کرد ولی باید باور کنیم که علی‌ رغم تمام فتنه‌ها، رسالت پیامبر اسلام در برقراری حق و از بین ‌بردن باطل آن‌چنان عمل کرد که وقتی رسول خدا از دنیا می‌رفت اسلام دینی درخشان در برابر تمام ادیان بود و با تمام دسیسه‌ها که شیطان به کار برد باز آخرین پرچم عدالت در دستان قوی و پر ابهت اسلام خواهد بود.
پیامبر خدا در به جا گذاشتن میراث نبوت، ستارگان درخشانی را معرفی نمود که همگی منتخب پروردگار عالمیان بودند و آخرین ستاره‌ی نبوت تاج نورانی عدالت را بر سر خواهد گذاشت و زحمات مأموران الهی در احیای رسالت در فرج منجی عالم، جوهر هستی، پرچم‌دار عدالت، اجرا کننده‌ی حدود الهی، منتقم از باطل، اباصالح المهدی (عج) شکل خواهد گرفت.
حال دست به دعا می‌داریم که:
یا الله، ای برپا کننده‌ی کرسی عدالتِ امت مسلمان، بر رهروان و عمل کنندگان به دستورات خودت رحم کن و جز یاد و ذکر ملکوتی خود یاد دیگری بر دل‌های ما مسلط مساز.
بار الها ما را از امتی قرار ده که در روز قیامت به خاطر ناسپاسی از پیامبر خود شرمنده نباشیم.
بار الها مودتی را عنایت بفرما که تو و رسول گرامی‌ات با داشتن آن از ما راضی شوید.
بار الها در ظهور دولت حقه، تاج نورانی عدالت، یادگار پیامبر، امام زمان (عج) تعجیل بفرما.

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه