بسم الله الرّحمن الرّحیم

درس یازدهم

۱ تیر ۱۳۹۱

۱ شعبان 1433

به نام آغاز کننده‌ای که جهان را بر محورِ هدایت آفرید آنگاه بر مخلوقاتش امر فرمود تا او را بپرستند و سرِ تسلیم در مقابلش فرود آرند تا اطاعت، نظم را در جامعه‌ی بشری به وجود آرد و آنچه که همگان را موظف می‌کند تا از این امر، اطاعت کنند درک عظمتِ خلقت است.
اینک سینه‌ی جهان را باز می‌کنیم تا قلب پر رمز و رازش را در آینه‌ی خلقت تماشا کنیم.
پروردگار عالم در معرفی آنچه آفریده، فرموده است: )آیه‌ی 20 و 21 و 22 سوره‌ی فاطر) ۩و نه تاریکی و روشنی و نه سایه و حرارت آفتاب و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ خدا هر که را که خواهد شنوا می‌سازد.۩
پس دریافتیم قلبِ جهانی که آن را به‌عنوان مکان آمدن و رفتنمان می‌شناسیم قلبی زنده است که با دم و بازدممان هم‌نشین می‌باشد؛
ما او را در خانه‌ی جانمان جای داده‌ایم؛ صدای حرکتش را در گذشتِ عمرمان حس می‌کنیم؛ او می‌چرخد و ما ساکن مانده‌ایم! صدایمان می‌کند؛ آیا می‌شنوی؟ می‌گوید: من تو را در قلبم با محبتم پذیرفتم؛ نیازمندی‌ات را برطرف ساختم و نعمتم را دریغ نکردم پس پاسخم چیست؟ دهانت را باز کن! زبانت را بچرخان و بگو در کدام جهتِ قلبم قرار داری؟ آیا در تاریکی آن و یا روشنایی؟ در سایه‌اش و یا حرارت؟ چه می‌کنی؟! جانِ ضعیفت را به ستون فرو ریخته‌ای تکیه می‌دهی که جز نابود کردنت حیاتی را تضمین نمی‌کند پس از این خرابه بگریز و به آغوشم بیا؛ من دوستت دارم! هر چه بخواهی در من است؛ از آن کلبه‌ی فرو ریخته به ساختمانِ محکمِ هدایت پناهنده شو تا معنای نور و گرما را حس کنی.
پاهایت به حرکت در می‌آید؛ ضربانِ حیات مشاهده می‌شود؛ نقشِ رضایت، در قلبِ جهان، آشکار می‌گردد؛ با صدایی لرزان خطاب به خالقش عرضه می‌دارد: پروردگارم! همان‌گونه که فرمان داده بودی آنان را در بسترم جای دادم و نیازمندی‌شان را پاسخ گفتم پس منتظرم تا طبق فرمایشت که فرموده‌ای: (سوره‌ی الزلزله آیه‌ی 1 تا 5) ۩ آنگاه که زمین لرزاننده شود به سخت‌ترین لرزه‌هایش و زمین بارهای سنگین را بیرون ریزد و آدمی بگوید که زمین را چه رسیده است؟ در این روز زمین خبرهای خویش را حکایت می‌کند از آنچه که پروردگارت به او وحی کرده است. ۩
حال، رمزِ جانش را دانستی؛ او عاشق است؛ خلیفه‌اش را با تمام نعمت‌هایش دوست دارد و تو از او می‌گریزی و به برهوتِ زمینی پناهنده می‌شوی که آبادانی‌اش در افسونِ نفس اماره به هزاران نقشِ زیبا که خود آن را طراحی کرده و در ویرانه‌اش نشسته است و ندانسته آن را به باغی تشبیه می‌کند که هزاران نعمت پر زرق و برق در درونش نهفته، غافل از اینکه پروردگارش آن زمین را ناشنوا اعلام می‌کند پس بار و میوه‌ای ندارد؛ آنچه در آن زمین می‌روید دارای میوه‌ای گس و تلخ و شور است؛ باید از این زمین خارج گردد تا طعمِ نعمت را بچشد، آنگاه که پروردگارش او را می‌خواند پاسخ دهد، امانتِ جانش را به صاحب آن‌که منتظرش است بسپارد تا حکایتش را بخواند؛ حکایتِ هجران‌هایی که با فرمان پروردگارش به وصلی مبارک تبدیل می‌شود.
اکنون رمزِ قلبِ جهان را که تو را به ساعاتش می‌خواند، به شَبش دعوت می‌کند و به بزمِ روزش، تا با او باشی، از فضایلِ ساعاتش بهره‌مند شوی تا میقات را درک کنی، بتوانی لیله ‌القدرش را بشناسی و از نام‌هایش به گنجی دست‌یابی که همواره از آن می‌گذری پس با مباحثی که در آن معرفتِ جانت معنا می‌شود همراه شو تا کلیدِ جانت را در آن بیابی.
در مباحث آینده با شاگردانی همراه می‌شویم که در سرعتِ زمان، خود را بیابند و بر ساعاتش پیشی گیرند
و اگر نتوانند، حکایتی که زمین بر پروردگارش عرضه نماید حکایتی تلخ خواهد بود که داستانِ سرزمین بر باد رفته و پادشاهی فنا شده در امیالش می‌باشد.
اینک به دامن پر مهرش سر اطاعتمان را می‌گذاریم تا مراتب عشق و بندگی‌مان را بر پروردگارمان حکایت کند و از نعمتی که ما را در شناختمان یاری فرموده سپاسگزاری می‌کنیم و با زبان کتاب آسمانی عرضه می‌داریم:
۩ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ۩
پروردگارا! دل‌هایمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردى، از راه حق منحرف مگردان و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‌ای!

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه