بسم الله الرّحمن الرّحیم

(محرم 1444 ه.ق- حرکت به سوی نور)

خطبه‌ی شب اول

۸ مرداد ۱۴۰۱

سلام بر ماه منور ذی‌الحجه در تمام زمان‌ها و دوران‌ها. اینک یک سال قبل از مبعث است. قبایل عرب به زیارت مکه مکرمه آمده با آداب و رسومی که از پدرانشان به یادگار مانده. وجود مقدس پیامبر (ص) در کنار حجرالأسود ایستاده است و قلب مبارکش در سوزوگداز جهل اُمتی که به دور خانه‌ای در طواف است که بت نفس اماره را در آغوش گرفته و خدایی جز او را نمی‌شناسد. می‌دود، به کنار حجرالأسود می‌رسد، معنی بودن سنگ در کعبه را نمی‌فهمد. به حجر می‌نگرد. او چیست و حضورش چه معنایی دارد؟ به کنار وجود مقدس پیامبر می‌رود و سؤال می‌کند آیا حکایت این سنگ را میدانی؟ پیامبر (ص) می‌فرمایند: او سنگی آسمانی است که به‌واسطه‌ی فرشتگان به زمین حمل گردیده تا در این مکان گذارده شود. با دقت بیشتری به حجر می‌نگرد. معنی حرف پیامبر (ص) را نمی‌فهمد. وجود مقدس دست را به سنگ می‌گذارند و می‌فرمایند: کاش زبان شیرین و قلب تپنده‌ی تو را درک می‌کردند که چه زیبا با آن‌ها سخن می‌گویی و آن‌ها معنی بتی که از سنگ تراشیده‌اند را با نامت که همان سنگ است را درک نمی‌کنند. پس سالیان زیادی امت‌ها به دیدارت خواهند آمد. تو را لمس می‌کنند تا به سفارش آنانی که توان عقلشان قادر به درک تو بوده عمل کنند. به زودی ماه ذی‌الحجه به اتمام می‌رسد و سال قمری آغاز می‌شود. همگان به سرزمین خویش باز می‌گردند و عملشان را به همراه آنچه در قلبشان در جوش و خروش است را به دیگران عرضه می‌دارند.
پیامبر (ص) از حجر دور می‌شوند و به خانه می‌روند. ندایی در قلبش طنین‌انداز می‌شود، به‌زودی به هدایت قومی برگزیده می‌شوی که عقلشان به مانند متاعی است که در بازار خرید و فروش می‌کنند؛ گاه آن را به بهای اندک می‌فروشند و گاه از آن به‌عنوان اندیشه‌ای که حاصلی جز ویرانی ندارد استفاده می‌کنند پس خدایان سنگی را عبادت می‌کنند تا خلأ آفریدگار وجودشان را در آن بیابند. صبحگاهان از بستر بر می‌خیزند تا ساعات عمری را بگذرانند که چراغ هدایتی را به همراه ندارد که روشنی‌بخش شبانگاهشان باشد و چه سخت خواهد بود دستان پر قدرت پیامبری که قلب‌های سنگی به بیعتش می‌شتابند، حرارت رسالت زنده‌شان نمی‌کند. کفر و نفاق جانشان را به‌مانند حلقه‌ای در بر می‌گیرد. صدای حق، زمان‌ها را از پی یکدیگر می‌شکافد تا گردشگران رسالت پیامبر را به صحرایی دعوت نماید که اینک زمان از آن به‌عنوان یک حادثه عظیم یاد می‌کند. حادثه‌ای که هر سال در قلب‌ها زنده می‌شود تا نقش حق و باطل را در هر زمان به صفحه‌ی ظهور بیاورد و اینک محرم سال ۱۴۴۴ قمری آغاز گردیده تا بار دیگر جان‌ها را به تعقل دعوت کند. حوادثی که بار سال‌ها جهل را بر دوش حمل می‌کند تا شنوندگان حوادث خویش را به تعقل دعوت کند. آیا توانسته است مفهوم مبارزه را درک کند و یا از میدان گریخته است. سال‌های عمرش به گریختنی اندیشه نموده که همواره در اندیشه‌اش مجهول باقی مانده و اینک باز همان میدان آماده است تا صدای حق را در جان‌ها طنین‌انداز کند.
من در کدام نقش ظاهر خواهم شد؟ با کدام قهرمان به میدان خواهم رفت؟ قهرمانانی که ندای حق را با تمام منتظران دوران‌ها به مدد خوانده‌اند با نوای:

اللهم عجل لولیک الفرج

دانلود خطبه