بسم الله الرّحمن الرّحیم
گزیدهای از متن خطبهی غدیر که پیامبر (ص) ایراد فرمودند
۲۷ آذر ۱۳۸۷
من کنت مولا فهذا علی مولاه
امیر مؤمنان علی (ع) در مورد غدیر میفرمایند:
زبانها از شکر آن عاجز و فکرها از اندیشیدن به آن در حیرت است که خداوند بزرگ تکامل دین را در تکامل راه آن قرار داده است و سِر آن را دوازده چراغ فروزان که هر اختری نوری را ساطع نمود که بسیاری از مردم در آن نور راه هدایت را یافتند و آخرین اختری که باقیمانده اجرا کنندهی یُحیی و یُمیت است و طبق مثالهای قرآن کریم که بعد از هر باران طبیعت زنده میشود و گیاهانی تازه میرویاند؛ در غدیر، طبیعت زنده شد و آنچه گیاهان از آن رویید همه معطر و خوشبو بودند (دوازده امام) که هرگز خزانی به آنها راه پیدا نکرد و آخرین امام بهاری است که هرگز پاییزی ندارد و گل غدیر در آن برای همیشه باقی میماند و احدی را جرئت چیدن آن نمیباشد ولی چه اندک هستند آنهایی که با بهار غدیر گل دادند و چه بسیارند آنهایی که با خزان غدیر زرد شدند و از بین رفتند و هرگز برایشان حیاتی مجدد نمیباشد. جز خزان رنگی را نخواهند دید و جز آتش خانهای نخواهند داشت.
واقعهی غدیر
در سال دهم هجری پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم برای اولین بار بهطور رسمی اعلان عمومی حج دادند تا همهی مردم در حد امکان حاضر شوند. آن حضرت این سفر را بهعنوان (حجةالوداع) مطرح کردند که به معنای تنها سفر پر خاطره آن حضرت در دلها جای گرفت.
هدف از این سفر بیان دو حکم از قوانین اسلام بود که هنوز برای مردم بهطور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر.
پس به دستور الهی، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم منادیانی را به مدینه و اطراف آن فرستادند و تصمیم این سفر را به اطلاع همه رساندند تا هر کس بخواهد خود را آماده این سفر و همراهی با حضرت نمایند. پس از اعلان عمومی، عدهی بسیاری از اطراف مدینه به شهر آمدند تا همراه حضرت و مهاجرین و انصار در سفر مکه ملازم رکاب حضرت باشند. با حرکت کاروان رسول گرامی اسلام در بین راه مدینه تا مکه، افراد قبایل به جمعیت اضافه میشدند با رسیدن این خبر مهم به مناطق دورتر، مردم اطراف مکه و شهرهای یمن و غیر آن نیز بهسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند. حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر مبارکشان است و این موضوع باعث شرکت همه جانبه مردم شده بود جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند که هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند.
حجاج یمن همراه امیر المومنین علیه السلام
در ایامی که سفر حج اعلام شد، امیر المومنین علیه السلام با لشکری از طرف پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به نجران و سپس به یمن رفته بودند هدف از این سفر دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه بود و نیز حل اختلافی که بین اهل یمن پیش آمده بود. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هنگام حرکت از مدینه به سمت مکه برای امیر المومنین علیه السلام نامهای فرستادند و طی آن دستور دادند که آن حضرت نیز با لشکر و کسانی از اهل یمن که مایل به شرکت در مراسم حج هستند از آنجا بهسوی مکه حرکت کنند.
امیر المومنین علیه السلام پس از پایان کارهای محوله در نجران و یمن، با لشکر همراه و دوازده هزار نفر از اهل یمن عازم مکه شدند. مردم مدینه در مسجد شجره احرام بستند و مردم اهل یمن به دستور حضرت علی علیه السلام در میقات اهل یمن احرام بستند با نزدیک شدن به شهر مکه حضرت علی علیه السلام جانشینی برای لشکر انتخاب کردند و خودشان پیشتر به ملاقات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شتافتند در نزدیکی مکه به خدمت حضرت رسیدند و گزارش سفر را دادند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بسیار مسرور شدند و دستور دادند هرچه زودتر لشکر همراه و حجاج یمنی را به مکه بیاورد امیر المومنین علیه السلام بهسرعت به محل لشکر بازگشتند و همراه آنان همزمان با قافله پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در پنجم ذیحجه وارد مکه شدند.
تحویل میراث انبیاء علیهم السلام به صاحب ولایت
پس از پایان مراسم حج دستور الهی بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چنین نازل شد:
«نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده علم و میراث انبیاء را به علی بن ابیطالب بسپار که اولین مؤمن است من زمین را بدون عالمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبرم باشد رها نخواهم کرد».
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، امیر المومنین علیه السلام را فراخواند و مجلس خصوصی تشکیل دادند و ودایع الهی (صحف آدم و ابراهیم علیهم السلام و تورات و انجیل و عصای حضرت موسی علیه السلام، انگشتر سلیمان علیه السلام و دیگر میراث ارجمند اولیای الهی) را به آن حضرت تحویل دادند و بدینسان میراث شش هزارسالهی انبیاء علیهم السلام به امیر المومنین علیه السلام سپرده شد. این ودایع از امیر المومنین علیه السلام به امامان بعد منتقل شده تاکنون که در دست مبارک آخرین حجت پروردگار حضرت بقیةالله الاعظم علیه السلام است.
ورود به منطقهی غدیر
قافلهی عظیم حجاج نزدیک ظهر روز هجدهم ذیحجه، همینکه به منطقهی «غدیر خم» رسیدند حضرت مسیر حرکت خود را بهطرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند:
ایها الناس اجتنبوا داعی الله، انا رسول الله
ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیامآور خدایم.
این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است لذا فرمان دادند تا منادی ندا کند «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفتهاند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همهی جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند.
بعد از نماز ظهر که بهصورت جماعت اقامه شده بود مردم منتظر بودند رسول گرامی اسلام سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را آغاز کنند.
حضرت در اولین بخش سخنانشان به حمد و ثنای الهی پرداختند و صفات و قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر نمودند و بعد از آن به بندگی خود در مقابل ذات الهی شهادت دادند. در بخش دوم، سخن را متوجه مطلب اصلی نمودند و تصریح کردند که باید فرمان مهمی دربارهی علی ابن ابیطالب ابلاغ کنم و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهی را نرساندهام و ترس از عذاب الهی دارم همچنین تصریح کردند که خدا چنین به من وحی کرده است:
یا اَیُها الرَسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس «آیهی 67 سورهی مائده»
ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره علی، یعنی خلافت علی ابن ابی طالب و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای و خداوند تو را از مردم حفظ میکند.
سپس امر مؤکد پروردگار درباره اعلام ولایت را با صراحت تمام مطرح کردند و فرمودند: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی ابن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.
خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است:
انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه وهم راکعون «آیهی 55 سورهی مائده»
صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز به پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
و علی ابن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند را قصد میکند. خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم.
حضرت در سومین بخش از سخنانشان امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا که همان گلهای غدیر هستند اعلام فرمودند تا همه حرص و طمعها یکباره قطع شود. برای درک عمیق از اهمیت مسئله فرمودند:
ای مردم، این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا میایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید.
ایشان در بخشی از سخنانشان چنین فرمودند:
حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) بر شما حرام کرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخت به او (امام علی علیه السلام) سپردهام.
پس از بیان این همه عظمت، مردم را از مخالفت بر حذر داشتند و فرمودند: ای مردم، او از طرف خداوند امام است و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشد.
همچنین ایشان فرمودند:
به خدا قسم، باطن قرآن را برای شما بیان نمیکند و تفسیرش را برایتان روشن نمیکند مگر شخصی که من دست او را میگیرم و او را بهسوی خود بالا میبرم و بازوی او را میگیرم و با دو دستم او را بلند میکنم و به شما میفهمانم که:
هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب و اختیار او است و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است و ولایت او از جانب خداوند عزوجل است که بر من نازل کرده است.
سپس تصویر زیبایی از ارتباط دو رکن اعظم اسلام ارائه نمودند و فرمودند: ای مردم، علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر میدهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امینهای خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند. در این مرحله با قاطعیتی تمام هرگونه تعرض به مقام صاحب غدیر را حرام شمردند و فرمودند: بدانید که امیر المومنینی جز این برادرم را نیست. بدانید که «امیر المومنین» بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.
در بخش دیگری از سخنانشان به نزول وحی و کامل شدن دین با ولایت امیر المومنین اشاره کردند و این آیات را تلاوت نمودند:
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم السلام دینا «آیهی 3 سورهی مائده»
امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بهعنوان دین شما راضی شدم.
ومَن یَبتغ غَیرَ السلام دینا فَلَن یقبلَ منه وَهوَ فی الآخرَه منَ الخاسرینَ «آیهی 85 سورهی آل عمران»
هرکس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نمیشود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
بار پروردگارا تو شاهدی که من ابلاغ نمودم.
ایشان در خطابه محکم و زیبایشان به خلقت نورانی خود و اهلبیت اشاره کردند و فرمودند: ای مردم، نور از جانب خداوند عزوجل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم؛ که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد میگیرد. سپس به امامان گمراهی که مردم را به جهنم میکشانند اشاره کرده فرمودند: ای مردم، بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت میکنند و روز قیامت کمک نمیشوند. ای مردم، خداوند و من از آنان بیزار هستیم. ای مردم آنان و یارانشان و تابعانشان و پیروانشان در پایینترین درجه آتشاند و چه بد است جای متکبران! «آیهی 41 سورهی قصص اشاره به ائمه النّار»
(سپس اشارهی رمزی به ماجرای سقیفه نمودند که نطفه آن توسط منافقین در حجة الوداع با امضای صحیفهی ملعونه در مکه منعقد شده بود) و فرمودند:
بدانید که آنان اصحاب صحیفهاند پس هر یک از شما در صحیفهی خود نظر کند؟! البته همه منظور پیامبر را درک نکردند بهجز مجریان سقیفه و عدهی کمی که توسط خود حضرت از این ماجرای سقیفه مطلع بودند. سپس حضرت با صراحت فرمودند:
بهزودی امامت را بعد از من بهعنوان پادشاهی و با ظلم و زور میگیرند خداوند غاصبین و تعدّی کنندگان را لعنت کند سپس مسئله امتحان الهی و عاقبت غاصبین را چنین مطرح کردند:
«ای مردم، خداوند عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند و خداوند شما را بر غیب مطلع نمیکند. ای مردم، هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه خداوند آل آن را در اثر تکذیب آیات الهی قبل از روز قیامت هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت الهی مهدی (عج) در خواهد آورد؛ و خداوند وعدهی خود را عملی مینماید.»
ولایت و محبت اهلبیت علیهم السلام
در این بخش از سخنان حضرت فرمودند: سورهی حمد را که همه روزه تمام مسلمانان تلاوت میکنند دربارۀ امامان است و اصحاب صراط مستقیم وجود پاک ائمه اطهار علیهم السلام هستند سپس آیاتی درباره اهل بهشت از شیعیان و پیروان آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم را تلاوت کردند و تفسیر نمودند.
سپس دربارهی زمان آینده توضیح دادند و تصویر زیبایی از عدل و داد به دست آخرین حجت زمان حضرت مهدی ارواحنا فداه را در اذهان حیران مردمان غدیر بر تابلوی حقیقت نقش زدند و درباره صاحب الزمان صلوات الله علیه چنین فرمودند:
بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعهها و منهدم کنندۀ آنها، اوست غالب بر هر قبیلهای از اهل شرک و هدایت کنندۀ آنان. اوست گیرندۀ انتقام هر خونی از اولیاء خدا. اوست یاری دهندۀ دین خدا. بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق. اوست که هر صاحب فضیلتی را بهقدر فضلش و هر صاحب جهالتی را بهقدر جهلش نشانه میدهد. اوست انتخاب شده و اختیار شدۀ خداوند. اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی.
بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش و بالابرندۀ آیات الهی. اوست هدایت یافتهی محکم بنیان. اوست که کارها به او سپرده شده است. اوست که پیشینیان به او بشارت دادهاند، اوست که بهعنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نیست. هیچ حقی نیست مگر همراه او و هیچ نوری نیست مگر نزد او. بدانید که او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمیشود. اوست ولی خدا در زمین و حکم کنندۀ او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش.
وجود مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در پایان بخش سخنانشان فرمودند:
بدانید که من بعد از پایان خطابهام شما را به دست دادن با من بهعنوان بیعت با او و اقرار به او و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم. بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم. دراینباره به آیهی 10 از سورهی فتح استناد کردند و فرمودند:
خداوند عزوجل چنین میفرمایند:
کسانی که با تو بیعت میکنند در واقع با خدا بیعت میکنند دست خداوند بر روی دست آنان است پس هر کس بیعت را بشکند این شکستن بر ضرر خود اوست و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی عنایت خواهد کرد.