بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی ولادت حضرت زینب (س)
۷ آذر ۱۴۰۱
حمد و سپاس از آن پروردگار کریم است که آفرینندهی مخلوقات، گشایندهی روزی، برآرنده ی سپیدهدم هاست. صاحب جلال و جبروت و کرم و فضل و نعمت است که خود فرمود: اللّه همان خداوندی است که آسمانها را بیهیچ ستونی که آن را ببینید برافراشت سپس به عرش پرداخت و آفتاب و ماه را که هر یک تا زمانی معین در سِیرند رام کرد. کارها را میگرداند و آیات را بیان میکند، باشد که به دیدار پروردگارتان یقین کنید.
بارالها به کرم و بزرگیات یقین داریم و به یکتاییات گواهی میدهیم و به مهربانی و جود و سخا و عطابخشیات معترفیم و از آنانی که اینها را انکار میکنند بیزاری میجوییم که رسوای دو عالم هستند. مردگانی که بر دو پا راه میروند و اسیر نفس و جهالت هستند که روز به روز بر سیاهی و تباهی آن افزوده میشود و قلبهای مؤمنین از آن به خون مینشیند همانگونهای که سرور عالمیان حضرت زهرا (س) پیشبینی فرمودند که: شما باید از عمل من بیاموزید تا چراغی باشد که در انوارش جهان را که در تاریکی جهل مبتلا به سیلی ویرانگر گردیده و به شدت به سمت نابودی ارزشهای انسانی در حرکت است متوقف کنید. پس امیدوار باشید لحظهای خواهد رسید که ملکوت آسمان با زمین در آن به هم خواهد پیوست و حقایق وعدهها آشکار خواهد شد پس مشتاق شنیدن حقایقی باشید که منتظر آن بودید پس مراقب نفسهای خود باشید تا طهارت خود را در احاطهی کتاب آسمانی آنچنان حفظ کند که بتواند نفسهای پلید را در جانش به نفسی مطهر تبدیل کند. به لحظهای بیندیشید که شما دست پیوند به تاریخ خواهید داد، آنان را به محبت زمان دعوت خواهید نمود پس امید وصل را مانند اتصالات استخوانهای خود بدانید که بدون آن اتصالات حرکتی نمیتوانید داشته باشید و شاکر عمری باشید که شاهد عزت است در وجودهای بندگان پروردگار عالم. پس به بازوان حق مدد دهید تا جهان تشنه از عدالت را سیراب کند.
چه زیبا سرور عالمیان فرمودند و ما را از آنانی که در این زمانه با کفر و فساد و عناد و بیحیایی و جهالت دنیا و آخرت خود را فنا کرده و عذاب را به جان ذلیلشان میخرند جدا فرموده و نوید نجات دادند و این مژده شامل آن دسته که با لباس مسلمانی با نفاق و ظلم زندگی میکنند نیز میشود که فرمودند:
جان عالم منتظر است تا پوستهی خویش را از جان جدا کند تا همگان برهنگیاش را ببینند و سرانگشتان خویش را بگزند و درحالیکه اشک ندامتشان بر چهرهی رنج کشیده از مکرشان جاری میشود اللّه را بخوانند به مددی که دیگر زمان یاریشان نمیکند. آنان را وا میگذارد تا نقاب چهرههایشان از صورت مسلمانی دریده شود و همگان پشت آن چهرهی مکار را ببینند.
بله نمونهی بارز آن مولود امشب بانوی بزرگوار و مکرم اسلام حضرت زینب کبری (س) است که در نهضت عاشورا نقاب نفاقِ سرانِ ظالم و منافق و فاسد زمانه را برداشته و رسوا نمودند که ایشان شجاعت و اطاعت در مقام بندگی و پیروی از ولایت و امامت شاخصهی بارزشان بود و مجری به دستورات قرآن و ظلمستیز و کوبندهی باطل و پرچمدار حق بودند. تولد وجود مبارکشان را جشن میگیریم. وجودی که مظلوم ماند و در اثر عدم شناخت شیعه شخصیتی غیر از واقعیت مقام و منزلت و عملکردشان در ذهنها جا گرفت و روایتهای کاذبی که نقل مجالس شیعه در حال حاضر است مغایر با ایشان و مقامشان است بهطوریکه نقش مؤثر و جهاد گرانه و همراهانهی ایشان با امام حسین (ع) در نهضت کربلا را علاقه و ارتباط خواهر و برادری مثل احساس مردم عادی تلقی میکنند درحالیکه ایمان و استواری در اوج عشق و بندگی خداوند و اطاعت و یاری ولایت و امامت ایشان را نادیده گرفتهاند. ایشان پرورش یافته در مکتب امیر مؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س) بودند و میفرمودند: مادرم حضرت زهرا (س) در داستانهایی که شبها برایمان میفرمودند داستان رنجهای جاهلیت را پس از پیامبر سختترین رنجها نام میبرد. دست را بر گیسوان من میگذاشت و با تبسمی میفرمود: هر خانهای دری دارد که آن خانه را محافظت میکند و شما درِ خانهی قرآن کریم هستید. از کتاب الهی محافظت کنید و آیاتش را همچون هوایی فرض کنید که به آن محتاج هستید پس وقتی دیگر هوایی برای نفس کشیدن باقی نمیماند که درِ آن خانه نمایی زیبا و درونی تاریک داشته باشد. ما همواره از فرمانش محافظت کردیم. بله این است عشق و ایمان و بندگی پروردگار که خاندان پیامبر (ص) بر خود وظیفه فرض میکردند و چه زیبا به این وظیفه عمل نمودند.
اینک در این شب مبارک به ساحت مقدس مولا و سرورمان، امام عصر و زمان (عج) ضمن تبریک و تهنیت به مناسبت میلاد عمهی گرامیشان حضرت زینب کبری (س) خدمتشان به تمنا ابراز میداریم: در این زمانهی پر از کفر و فساد و فتنه و نفاق قلبهایمان به خون نشسته، یاری فرمایید از حق پیروی کنیم و از باطل و باطلین برائت بجوییم و برای آن لحظهی ظهوری که مادر گرامیتان توصیف فرمودند لحظهشماری کنیم که فرمودند: رحمت الهی در دقایقی است که جهان منتظر ندای جاءالحق و زهق الباطل است تا جانها در وعدهی الهی شکوفا شود و همگان بر سر سفرهی احسان الهی اطعام شوند. فقیران دست در دست اغنیا نهند و همگان به صدای ملکوتی سرورشان از کالبد مردهی خویش فراخوانده شوند تا شاهد تابش خورشید زندگی بخشی شوند که گرمای وجودش گرههای خشکیده بر روی ساقههای وجود را به شکوفههایی تبدیل مینماید که میوهاش ظلمات شب را به یاد نمیآورد و همواره از منبع انوارش تغذیه میکند تا بار وجودش باری بهشتی شود و طراوتش خزانی به دنبال نداشته باشد. پس ما همگی برای آن لحظه که خداوند آن را نزدیک فرماید فریاد میکنیم: