بسم الله الرّحمن الرّحیم
درس دهم
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
۲۳ رجب 1433
شکر، نامی است که پروردگار عالم، مخلوقاتِ خویش را به آن مزین فرمود تا جانشان در پرتوِ این نام، از حصار خودبینی خارج گردد و بتواند به دریای محبتی متصل شود که همواره چون سایهای به دنبالش در حرکت است.
در مبحث این هفته به زندانِ جانِ عاشق سفر میکنیم؛ از او سؤال میکنیم: چه شد که به این زندان آمدی؟ پاسخ میدهد: عاشقِ زندانبان شدم! وقتی مرا در این حصار انداخت و در را محکم بست نگاهی به طرفم کرد و گفت: میدانستی کجا آمدی؟ پاسخ دادم: بله و او گفت: حالا شرایطِ آنچه برایت مقرر شده بدون اینکه نظرت پرسیده شود و توانِ جانت مورد توجه قرار گیرید را اطاعت میکنی؛ زندانی کلمات را نمیشنود؛ هر چه هست زیباست؛ او در حصارِ عشق زندانی است. در را میبندند؛ خیالش آسوده میگردد؛ در سکوت و تنهایی به درونش سفر میکند؛ به خود میگوید: به هدفت رسیدی؛ سر را به سجدهی شکر میگذارد؛ یا رب، مرا خواندی و فرمودی من بین تو و قلبت حائلم اکنون به این حائل آمدم تا هیچ مانعی حائل نباشد؛ آیا مرا همانگونه که وعده فرمودی میپذیری؟ ندای جاءالحق، در جانش او را میستاید؛ زندانبان، نامش را میخواند؛ برخیز به دیدارت آمدهاند؛ به اتاق ملاقات میرود. دوستانش او را در آغوش میگیرند بوی جانشان حقیقتِ خلیفه را فاش میکند. سؤال میکنند: طعامت چیست؟ پاسخ میدهد: آنچه به جانم قوت میدهد تا با (یا رب) باشم و به آنچه برایم مقرر فرموده که بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید پس شاکر نعمتی هستم که همواره مرا اطعام میکند. همسفران میروند و مجدداً به تنهاییِ زندان باز میگردد؛ میماند تا خبر آمدنِ زندانبان، بار دیگر به جانش رمقِ جدیدی را هدیه کند.
دوستانِ مباحث مبانی اخلاق آنانی هستند که در جانِ نفسانی، جز اطاعتِ حق را نپسندیدند پس مراقبهی نفس را حیاتِ خود و فرمان بری پروردگار را ضامنش قرار دادند تا در زندانِ قرآن کریم بمانند و از طعامش بخورند و با حیاتش زندگی جاوید را تجربه کنند، او را دوستی بدانند که جدا شدن از او مرگ را به دنبال دارد پس باید عاشقی باشند که به دیدارِ زندانبان، جانش معطر میشود.
مباحث را با عاشقانِ این معجزهی الهی دنبال میکنیم و در دریای معرفت و کمالش مهمان میشویم تا جانمان بر مبنای اخلاقی استوار گردد که دیگر تخریب، در آن جایی نداشته باشد پس به دامنِ دعایش متوسل میشویم که فرموده:
رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ.