بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید مبعث و ولادت حضرت نرجس خاتون (س)
۱۶ اردیبهشت ۹۵
سلام بر حق، آن زمان که اراده فرمود تا باطل را با انوار احدیت از میان بردارد؛ شعاع نورش زمین را به آسمانی پر ستاره تبدیل نمود؛ آهنگ زیبایی بهترین آفریده را میخواند: لحظهای که منتظرش بودی فرا رسید. اینک سینهی پر شورت را به ملکوتی پیوند خواهد خورد تا انتظار سالهای تنهاییات به وصلی مبارک مژده داده شود پس نام زیبایت بر عرش الهی نقش میبندد؛ سلام بر خلیفهام آن زمان که به سینهی پر نورت سجده کردم مرا خواندی: ای فرشتهی مقرب آیا تو را از نامهایت با خبر سازم و من پاسخ دادم آن زمان که بر کرسی زمین و آسمان تکیه دهم و نام زیبایت را بخوانم به معمای خلقتم در سینهی مبارکت پی خواهم برد پس یاریم کن تا بر آنچه بدان مأمور شدهام عمل کنم.
زمان به ثانیههای انتظار نزدیک میشود. غار میلرزد. سنگها به شور و شوق آمدنش از بلندی به زیر سقوط میکند. شهر مکه پوستهی ظاهری خویش را از باطل جدا کرده منتظر انوار حق است. لحظهی موعود فرا میرسد. فرشتهی وحی میآید. نام زیبایش را میخواند: محمد، به من بنگر؛ مژدهی پیامبریات را آوردهام. تو را به جامی که نوشندگانش هرگز تشنگی را حس نخواهند کرد مژده میدهم با من بخوان. کلمات قرآن کریم متولد میشود؛ انوار، شکل خویش را از قالب نور به حروفی زیبا بدل کرده بر سینهی مبارکش مینویسد: بخوان به نام پروردگارت. او خواند تا همگان به دنبالش بخوانند. اینک سالها از آن لحظه میگذرد؛ کتاب با هدایت پیامبر برای بشریت تا قیامت باقی میماند. پروردگار غیب را میگشاید. سرنوشت قومها را به تصویر میکشد. سفرهی احسانش را میگشاید: پروردگارت را از درون آیاتش حس کن او بندگان خویش را از خون و خاک جدا کرده به آغوش پر مهرش میخواند و بهشت را به تصویر میکشد نعمتهایش را بیان میفرماید؛ آب و هوای درونش را فاش میکند. رازهای نهان را میگشاید تا توان دیدن غیب بر چشمهای بسته آسان گردد.
مبعث چیست؟ چگونه به آن اندیشیدهای؟ در قلبت حرارتش را با کدام وعده به گلستان عشق پیوند کردهای؟ سالهای عمرت در مبعثهایی گذشته که بهعنوان آخرین جمعهی ماه رجب آمده و تو هلال ملکوتیاش را به صبح رسانیدهای. اینک جانشین پیامبرت میپرسد: آیا توان عقلت توانسته تا جان با عزتت را از جایگاه ذلتش خارج نماید؟ اگر جانت با انوار قرآن کریم نتوانسته از زندان تن رها شود هنوز مبعثی برایت نیامده؛ سنگهای وجودت در بلندی جهل باقی مانده؛ آیات پروردگارت در باطل وجود به شبی ظلمانی بدل گشته تا از حقیقتی که نامش قیامت است بگریزد ولی توان گریختن از ساعات پر شکوهش را نخواهی داشت او تو را در بند جلالتش اسیر نموده پس حقیقتش را به سینهات منتقل کن تا مانند سینهی پیامبرت مهمان عرش شود. در نام پر شکوه رحمة للعالمین به دنبال آن لحظه باش که بار دیگر تو را به وعدهای شیرین مژده میدهد: او خواهد آمد تا ظلمتها به صبحی مانند مبعث پیوند شده و همگان انوار قرآن کریم را بار دیگر در چهرهی جانشین رسالت ببیند پس با قلبی که مشتاق حق است نامش را بخوانید: