بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید قربان
۱۰ مرداد ۹۹
سلام بر صبحی منور، طلوعی مطهر که حامل گنجینهی جان ابراهیم خلیل است. آن زمان که لب به سخن میگشاید: پروردگارم، ای شنوندهی اسرار جانها. ندایی در قلبم مرا به منای عشق میخواند. دستهایم به سخن درآمده. ای پیامبر به حق بر ما بنگر که چه سعادتمند بر جسمی میدرخشیم که همواره به طاعت پروردگار خویش است و اینک آماده میشود تا ذبح عظیمی را به نمایش بگذارد.
ساعات انتظار سپری میشود. دستهای مصمم پیامبر این بار برای بریدن گلویی به حرکت درآمده که زیباترین هدیهی پروردگار است. چه لحظات با شکوهی از ایثار و بندگی در زمان به ثبت رسیده. لحظاتی که صحرای منا همهساله آن را در ذبح چهارپایانی به نمایش میگذارد تا حاصل شبهای دهگانه در نام مسافران کعبهی مکرمه به یک نام در تقویم زمان باقی بماند.
اینک طلوع قربان به مسافران طور مینگرد. همانانی که به طواف کعبه نیامدهاند. برایشان قربان به چه معناست. کدام شوق در جانشان در جریان است. ساعات این روز با شکوه سند حج حاجیان است. باید سر را بتراشند و لباس عشق را از تن جدا کنند. به همان زندگی بازگردند که از آن آمده بودند. آنانی که در این نعمت و رحمت بیپایان پروردگار مسافر کعبهی دل بودهاند. منتظر کدام قربانی هستند تا سر را بتراشند و جامهی شبهای معلومات را از تن جدا کنند. در این دریای رحمت صیاد چه صیدی بودهاند. صیاد نامها و لقبها که به طلوع صبح بعد از قربان اثری از آن بر جای نمیماند. آنچه بر ثروت این روز بزرگ میافزاید گرفتن درجهی بندگی از دست ملکوتی حضرت ابراهیم خلیل (س) است.
پس اگر نتوانید همانند مالک این روز بزرگ تمام ثروتتان را به قربانگاه ببرید شما مدعیانی هستید که به تکرار مکررات دلبستهاید. روزهایی که در تقویم عمرتان میآید، میرود، درحالیکه جان در اسارت نفس اماره باقی مانده و طبق فرمودهی قرآن کریم خانهی عنکبوت سستترین خانههاست.
زمان عمر گنجینهای است که ثروتش در صحرای منا ذخیره میشود تا به دولتی برسد که ودیعه دار تمام قربانیهای زمان است.
پس صاحب این روز بزرگ را بخوانید به دعای: