بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید قربان
۲۱ مرداد ۹۸
سلام بر اللّه آفرینندهای رحیم و رحمان، خالقی که جان را در بهترین مراتب بندگی آفرید. او را خوانده، تو را به بهشتی دعوت نمودم که جز عشق را نشناسی و تو سرزمینی غریب را برگزیدهای. آمدهای تنهای تنها، به تنهاییات ترحم کردم. فرمان دادم به خانهام پناهنده شو. من حرارت سینهات را در دعوتم بهسوی قربانگاه میبینم. آمدهای کدام جان را قربانی کنی. جانی که از آمدنش به سرزمینی غریب نادم و پشیمان است یا جانی که شگفتیهای خلقتش میراثی از آسمان است. او هزاران جان عاشق را به قربانگاه آورده. در خواب یک قربانی را مشاهده نموده و او را با عزمی راسخ به میعادگاه برده تا عشق را معنا کند.
امروز جانهایی به منا آمده تا سر بر سنگی بگذارد که جدش اسماعیل گذاشت. ندایی او را بخواند: ای حاجی، حَجت مقبول، گردن از سنگ بردار، قربانیات نشانی از اطاعت را رقم زده. خونش به پروردگار نمیرسد. کتاب آسمانی فرموده آنچه به خدا میرسد بندگی توست. نامت زینت کعبهای است که به همراهت به خانه میبری. چه نشان زیبایی در سرت مشاهده میشود. زینتش در کعبه جا مانده تا تو را به نشانیات بشناسند.
امروز خورشید قربان به تماشا ایستاده تا امامش او را بخواند. طلوع نمودهای تا عیدی را بشارت دهی که در خود هزاران معمای شیرین را مخفی نموده پس به امامت بنگر. او امتش را به قربانگاه میخواند. بیایید، امروز تیغ عشق آماده است تا بر گردنتان بنشیند. لبیکگویان نفس را قربانی کنید تا با ندایی او را بخوانید:
یا رب، بر جانی ترحم فرما که بر سجادهی انتظار نشسته است تا جانش را قربانی فرمانی کند که او را میخواند: منتظرم باش، من میآیم. توشهی سفرت را آماده کن و به صدایی که در جانت طنین شیرینی دارد او را بخوان: