بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید قربان
۳۱ مرداد ۹۷
سلام بر قربان، آنگاه که در پرتوی خورشید میدرخشد تا رازی زیبا را معنا کند. احساسی که از اسارت کلمه آزاد است تا سینهها را در تپش نامی به تحسین درآورد. او کیست که بنای این جوشش عظیم را نهاده درحالیکه مانند فرزند خویش در بیابان منا روی این تپه رو به کعبه نشسته تا نقشش در زمان جاودانه باقی بماند و امروز ما او را میخوانیم: ای ابراهیم (س) راز بندگی را چگونه یافتی. در قالو بلی چه رمزی را پنهان نمودی که اینگونه یک امت شدی. به فرزندت بنگر، او وارث انبیاء و اولیاء از اولین تا آخرین است. اینک در جایگاهت نشسته است، به طلوع خورشید مینگرد، احرام عشقش را به قربانگاه آورده. او را مدد نما تا قلب زمان در حرارت جانش پارهپاره نشود. اُمتش میرود تا حج را در قربانی گوسفندی به پایان رساند. شادمان از اطاعتی که تمام شد. باز به کعبه باز میگردد. پروردگارم، شیطان را که قسم خورده مرا رها نکند با سنگریزه از خود راندم آیا قدرت مبارزه با نفسم را یافتهام. کعبه به او مینگرد. آمدی تا این بار با تنی رها شده از بند شیطان مرا طواف کنی. طواف کن. پروردگار وعده فرموده که پاداش کوششت را خواهد داد. افسوس که ساعات زمان در گِرو شب و روز است و آنچه در عمر گنجانده شده به سرعت میگذرد. اُمت ابراهیم خلیل (س) کعبه را وداع کرده و میرود. میراثش را در بازار دنیا به فراموشی میسپارد. زیرا کعبهی قلبش زبان خویش را به تملق دنیا گشوده. قربانیاش در شکمها جای گرفته و برایش خاطرهای جز یک لبخند باقی نمانده پس نامش را که حاجی شده دوست دارد و پیشکشیاش را که عبادت و اطاعت بوده با خود همراه نموده تا نشانی باشد از جهد و کوشش به طرف پروردگار یکتا. حاجیان میروند تا قربان دیگری در منا در زمان تکرار شود. اسماعیلی گردن خویش را آمادهی تیغ نکند بلکه در خون گوسفندی، قربان را به فراموشی بسپارد. صحرای منا امروز نظارهگر جانهایی است که سر بندگی را از ظاهر دنیا پاک میکنند. سرش از مو برهنه میشود ولی جانش در متاع دنیا میماند تا راز قربان از پردهی غیب بیرون بیاید. جانشین ابراهیم خلیل (س) قربانی خویش را ظاهر کرده و اُمتش را مورد خطاب قرار دهد. بیایید و به امام و پیشوایتان بپیوندید. او سرتان را به قربانگاه میبرد تا با شمشیر عشق گردن بزند. زیرا ذوالفقار امیر مؤمنان در دستش میچرخد. باطل میگریزد و حق در قربانگاه عشق میماند تا نمادی باشد از قربانگاه منای کربلا.
اینک یاران خویش را میخواند. منتظرم بمانید. من جانتان را به قربانگاه منا خواهم برد تا خونی در رگهایتان به جریان بیفتد که جز او را نخواند. پس بخوانیدش.