بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید قربان
۱۶ آبان ۱۳۹۰
حمد و سپاس مخصوص خداوند رئوف و عطوف و غفور و غفار است؛ خداوندی که اسماء حسنی از آن اوست، اسمائی که نوشته شد بر سراپردهی عرش پیش از آفرینشِ دنیا و خورشید و ماه و شکافته شد بِدان دریا و برپا شد کوهها و در رفتوآمد شد بدان شب و روز. پاک و منزه است خداوند سبحان نیست معبودی غیر او که اوست فریادرس مظلومان، اجابت کنندهی دعایِ بیچارگان، مهربانترین مهربانان، کریمترین کریمان، شنوندهترین شنوندگان، بیناترین بینندگان، تواناترین توانایان و بخشندهترین بخشندگان.
سلام و درود بیشمار بر رسول امجد، خاتم مرسل، بر پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و بر خاندان پاک و گرامیاش باد.
سلام و رحمت الهی بر دری باد که همواره بر رضایت الهی استوار است، آنگاه که زمین و آسمان ندا در دهند که ای خفتگان خاک برخیزید که پیام عشق آمد، دلباختگان کوی حق بشتابید که وعدهی موعود رسید جانتان را از هجر دوران پاک کنید تا آیینهی حق در آن جلوه کند و آنچه در آن آیینه دیده شود رنجِ انتظار باشد، انتظاری که معدن جان را بشکافد و گنجینههای وجود را استخراج کند، گنجینه را به پیشکشِ حق برد، ربش از او بپذیرد، آنگاه منادی را ندا دهد که بیایید بندهام را بنوازید و نعمتهایم را ارزانیاش دارید که آنچه با خود آورد همان است که به او بخشیده بودیم. بله این فرمودهی زیبا و گرانقدر سرور عالمیان حضرت زهرا (س) است. باید به صحرای قیامت قلبی را برد که آیینهی حق و جلوهی عشق الهی، با اخلاص و جدا از هرگونه آلودگی باشد؛ همان قلبی که در الست، خداوند کریم به انسانها عطا فرمود و این سعادت و فرصت در زمین نصیب حاجیانی است که در روز عرفه در عرفات هستند که میتوانند با چنین قلبی با خداوند مناجات کنند همانگونهای که حضرت ابراهیم (س) و اسماعیل (س) و حضرت هاجر و پیامبر خاتم و فرزندانش مناجات نمودند.
این خطبه را مزین میکنیم به فرمودهی سرور عالمیان حضرت زهرا (س) که چنین فرمودند: حضرت هاجر به هنگام بردن حضرت اسماعیل (س) با پروردگار کریم چنین مناجات کردند: ایشان به دستهای ابراهیم خلیل (س) بوسه زدند و بر دیدگان گذاشتند و گفتند: ای خلیل، آیا فرزندم را به پیشگاه صاحب کعبه میبری تا به قامت زیبا و جوانش بنگرد آنگاه امر فرماید: چه بزرگ شدی! آیا به تعداد نفسهایی که در خانهی من کشیدی لایق این امر بزرگ گردیدی؟ پس آخرین نَفَس را در کعبه به در آور تا فرزند کعبه شوی و همواره زمین و آسمان بر تو درود بخواند سپس حضرت اسماعیل (س) را در آغوش میفشرد و به پاشنههای پایش بوسه میزند و مِهر مادری را بدرقهی راهش میکند که احساسش رضایت کامل است. پیامبر میرود و ساعتی بعد باز میگردد درحالیکه خونِ قربانی را بر زمین ریخته و اسماعیل را آورده؛ حضرت اسماعیل (س) مادر را در آغوش میگیرد و میگوید: به پروردگارم سوگند که گردنِ بندگیم را با خشنودی بر زمین نهادم؛ پروردگارم فرمود: اسماعیل برخیز که آنچه بر آن امر شده بودی از تو پذیرفتم. آن روز عید نام نهاده شد تا معیارِ حاجیان مکه شود در اطاعتشان.
در ادامه سرور عالمیان حضرت زهرا (س) فرمودند: پدرم رسول خدا (ص)، پیامبر خاتم، مرا در کودکی روی زانوان با عزتشان نشاندند و فرمودند: فاطمه جان، عید قربان را برایم بازگو کن، میخواهم آن را از زبان تو بشنوم و من گفتم: ای پیامبر الهی، مرا فرزندانی خواهد بود چونان اسماعیلِ نبی (س) که گردن اطاعت بر اوامر پروردگارم خواهند نهاد؛ خونی را بهجای خودِ جانشان نخواهند پذیرفت؛ تمام آفریدههای الهی به پیشکشی خواهند آمد و فرزندانم با پیشکشِ بالاتری، بر آنان غالب خواهند شد تا همه ابراز دارند، آنچه فرزندان فاطمه دارند در عالم یگانه است و پروردگارم پیشکشیشان را بپذیرد و آنان را جانشینان پیامبر خاتم (ص) اعلام فرماید. پدرم اشک از چشمان مبارکش جاری شد و فرمود: چه زیبا عید را برایم باز گفتی ای حبیبِ جانم. حضرت فاطمه (س) به همهی شیعیان و پیروان راستینِ بعد از خود چنین سفارش فرمودند: که همواره بر قربانیِ عید پیشی بگیرید تا زمان، شاهدِ گردن اطاعتتان باشد و پیشانیِ اطاعتتان بر خاک، نجوایِ جاودانهای را ابراز دارد که تا قیامت در زمانها تکرار شود.
حال در این عید بزرگ دست به دعا بر میداریم:
بار الها یاری فرما تا همهی خواستهها و علایقمان را با اخلاص، در راه رضای تو قربانی کنیم.
بار الها روزیمان فرما حجی خالصانه که مقبولِ درگاه تو باشد و همچنین زیارت قبر پیامبر گرامیات را نصیبمان کن.
بار الها ما یقین داریم حاجیِ واقعی هرسالهی صحرای عرفات، مولایمان امام بر حق، اباصالح المهدی (عج) است؛ از تو درخواست میکنیم ما را حجی به همراهیِ سرورمان روزی فرمایی.
بار الها ظهور دولت حقهی مولایمان را عیدیِ ما قرار بده.