بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید فطر
۱۰ فروردین ۱۴۰۴
سلام بر طلوع خورشید فطر. عیدی مبارک از یک ماه بندگی بندگانی که مهمان سفرهی رمضان بودند. با سحرهایش وارد صبحی مبارک میشدند و با افطارهایش به استقبال شبی با برکت. شهری زیبا از تمام نعمتها و رحمتها.
اینک مهمان سفره فطر است تا جانش را در رحمت دیگری به نمایش بگذارد. مقدرات شب قدرش بر پیشانیاش میدرخشد. او روزهداری است که قلم قدر را بر جانش به حرکت درآورد تا مقدراتی را بنگارد که اینک در صحیفهی فطرتش به آن گواهی میدهد. امضای یک ماه بندگی سفرهای که اکنون حاصلش در سجادهی نمازش با او به گفتگو نشسته. وای بر مسلمانی که با اندوختهی خویش وارد بازار دنیا میشود و آن را به شیطان نفس میفروشد. باغ جانش در حسرت برزخش به برهوتی تبدیل میشود که هیچ اثری از داراییاش در آن یافت نمیشود. دنیای زودگذری که ماهها و سالهایش میگذرد تا او را به انتهای عمری برساند که هدف آفرینشش نبوده. او خلیفهی تمام رحمتها و نعمتها به ظلمتی آمده که چراغ راهش را در نفس اماره به بهایی اندک فروخته تا چند صباحی در دنیایی بماند که جز غم و اندوه برایش ارمغانی را به پیشکشی نیاورده.
امروز روز نجات از این ظلمت است. با انوار فطر، فطرتی را بیدار کنید که یکتاپرست است. هیچ شک و شریکی در آن نقشی ندارد. جانی که در حلقهی بندگی خالقی گرفتار است که او را در تمام لحظات عمرش به بهشت جانی میخواند که در وجودش به امانت دارد. بهشتی که بزرگترین نعمتش قلب سلیمی است که در درونش حرارت عشق به اللّه شعله میکشد.
شکر بر این همه نعمت که هرگز به شمارش درنمیآید مانند نعمت امروز که بر سر سفرهاش نشستهاید تا عیدی را از درگاه جبروتیاش تقاضا کنید. نعمتی که همواره او را خواندید تا حق را در دولتش حس کنید. دولتی که در جانها حق را به نمایش درمیآورد پس کدام جان توان نمایش دادن نعمت این دولت را دارد؟ زمان ودیعه دار این جانهای معطر است. جانهایی که در دولت عشق به دنیا میآیند و در همان دولت از دنیا میروند تا بار دیگر به دولتی خوانده شوند که وعدهی پروردگارشان است.
پس دست تمنا به دولتمردان این حکومت حقه دراز میکنیم: ما چراغدان جانمان را در پرتو انوارتان افروختیم تا در ظلمت دنیا اسیر شیطان نفس نشویم، یاریمان بفرمایید تا دست خالی از این نعمت پروردگار برنخیزیم و مولایمان را به مدد بخوانیم که ما تمنای نگاه مهربانتان را داریم تا شما را به فرجی بخوانیم که همواره در انتظارش هستیم پس به ندایی که ضامن فطرمان باشد او را میخوانیم به ندای: