بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید فطر
۱۵ خرداد ۹۸
سلام بر صبحی منور، روزی که پروردگار بندگان خویش را بر ضیافت فطر مهمان نمود تا ذخیرهی فطرتشان به جوشش درآید. ضربان حیات در شریانهای جانشان به سخن درآید، پروردگارم زبانی در نهان دارم که قدرت فاش اسرارش را ندارم. امروز به مولایم متوسل میشوم تا با زبان مطهرش این راز را بگشاید. ای آینهی فطرت الهی امروز به نمازتان متوسل شدهام تا عشق را از نهان کامم تفسیر کنید. من با حجابهایی که در جانم افکندهام توان شنیدن ضربان حیاتم را ندارم پس به کنارتان میآیم.
ای عزیز جانم شبهای قدرم با مددتان سپری گشت؛ در آن فجرهای زیبا اللهم عجل گفتم به امیدی که فطری در کنارتان باشم. وای بر جانی که نشانی از محبوبش در دست ندارد ولی او مرا در محبتش، در نگاهش آنچنان شرمنده میکند که بر سجادهی فطر به مددش میخوانم.
ای مولای عالم هستی رمضانم را، روزهام را، سحرها و افطارهایم را امروز به خدمتتان میآورند، شرمندگیام را بپذیرید نتوانستم بندگی خالقی را کنم که همواره مرا در نعمتش غرق نموده. شاید در این دریای پرتلاطم جانم ساحل نجاتی بیابم. آیات قرآن کریم مرا به وعدههایی شیرین دعوت نمود. وای بر من اگر دعوتنامه را در گذر زمان به فراموشی بسپارم درحالیکه وجود مبارکتان ناظر بر این امت خطاکار است.
ای ضربان حیات عالم امروز دستم را رها نکنید. رمضانم را شیطان میرباید. در پیشگاهتان شرمنده میشوم. صدای مطهرتان را در ضمیر جانم میشنوم که مرا خطاب میکنید مانند امتی نباش که کتابشان دادند و پس از مدتی دلهایشان چون سنگ سخت گردید. به فریادم برسید ای جانشین پروردگارم. من به شما و یاریتان محتاجم. دستم را رها نکنید تا همواره بر سفرهی این خانه بنشینم و نام زیبایتان را بخوانم: