بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید غدیر
۲۴ خرداد ۱۴۰۴
سلام بر طلوع روز هجدهم ذیالحجه، روز مرگ باطل و روز ظهور حق و عدالت. روزی که رسالت ردای خویش را بر دوش امامت نهاد و دین کامل گشت و حجت تمام شد و حقیقت به نامی مبارک جلوهگر گشت؛ اما نامش را چه قلمی مینویسد؟ و چه زبانی قادر است وصفش کند؟ آیا توان عقلیِ آدمیان از ازل تا ابد به نامش اندیشیده است؟ او کیست که اولین فریاد حق را همراه با اولین تنفس زمینیاش در درون کعبه مکرمه به نمایش گذاشت تا جای پایش تا قیامت معرف نامش شود و در غدیر دستانش بر دستان پیامبری بالا رفت که رحمت للعالمین بود و دستانش وجودهای مرده را زنده میکرد و کفر را در آتش محبتش میسوزاند که بهفرمان پروردگار و در تکمیل رسالت خویش دستان او را بالا برد و با ندایی که تا ابد در گوش زمان طنینانداز است فرمود:
«من کنت مولا، فهذا علی مولا» زمین لرزید و آسمان به وجد آمد و هستی بر حقیقتی روشن اعتراف کرد و تمامی دستها از اولین تا آخرین به آن ندا پاسخ دادند تا ولایت در جانشان جاودانه شود و هر کس که از آن جدا شود مردهای باشد که در جانش ندایی جز بانگ مرگ یافت نشود.
طلوع علی (ع) در غدیر طلوع توحید است در آینهی امامت. غدیر آیهای بلند از قرآن است که با صدای پیامبر تلاوت شد. و تبلور لحظهای است که پیامبر امتش را به امامت سپرد و آنان که با نگاهی خاموش و سکوتی سنگین در تردید ماندند خاطرهی الست و سرکشی شیطان را دوباره به نمایش گذاشتند.
آری پیامبر دستی را بالا برد که برق نگاهش ویران کنندهی کاخهایی است که مردمانش به صبح و شامی دلخوشاند که لقمهی نانی و جرعهی آبی زندگیشان را به اتمام میرساند و همواره در خیالشان دنیایی را ترسیم کردهاند که دارای سه وعدهی عبادت است. وعدهها از راه میرسد و به فرمانش جانشان آمادهی محضری که همواره از حقیقتش گریختهاند. پس مدال مسلمان شیعه به سینههایی نصب میشود که آیات کریمهی قرآن نشانش را فرموده، پس جانتان را به مدالش بیارایید و مطمئن باشید هیچ حرکتی از چشم زمان پوشیده نیست.
و امروز بار دیگر خورشید غدیر از روزنهی دلها طلوع کرده است و صدای عدل علی (ع) است که در سکوت قرنها فریاد میزند و تیغ سخنش به مانند ذوالفقار گلوی باطل را میدرد. پس قلبهایی که توان درک نامش را دارند به ضیافت حق خوانده میشوند ضیافتی که میزبانش امیر مؤمنان (ع) است و مهمانش هر دلی که از دنیا دل کنده باشد چرا که خورشید غدیر، نه بر هر زمینی میتابد و نه هر دلی را گرم میکند تنها آنان که شعله ولایت را در سینهی خویش افروختهاند گرمایش را درمییابند. پس اگر توانستید به واقع مهمانش باشید، امروز شیرینی نام علی بن ابیطالب (ع) را در کامتان حس میکنید و مهربانیاش را که آغوش گرمش همواره برای اسلام گشوده بود را با خود همراه میکنید تا توان درک حق در جانتان پدیدار شود که آنچه در صفحهی امروز نقش میبندد بیعت با حق است.
پس بشتابید، فرصت عمرتان مانند عقربهی ساعت به اتمامش نزدیک میشود. پیمانهی جانتان را پر کنید تا صدای عاشوراییان را که همواره حقیقت خلقت را در آیینهی هدایت امامشان دیدند و با او ماندند نه با دنیایی که اثری از باطل باقی نخواهد گذاشت را بشنوید که در این زمان نیز بهمانند الست فرشتگان ناظر پیمانی دوبارهاند. پیمان با امامت و ولایت و با خونهای پاکی که از دامن این ولایت برخاستند.
اینک گوش جان میسپاریم به لبهای زمان که بار دیگر زمزمه میکند: اگر آن روز دست پیامبر دستان مولا را بالا برد امروز دلهای شیعیان او را بر عرش دل بلند خواهد کرد. پس چشم سر ببندید و چشم دلباز کنید، دستان علی (ع) تا همیشهی تاریخ بر دستان پیامبر بلند است و آمادهی بیعت با کسانی است که دل در گرو حق دارند.
پس دستانتان را بالا ببرید و بار دیگر با او بیعت کنید و با ندایی که از عمق جانِ حقجویتان بر میخیزد فریاد بزنید: