بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید غدیر
۷ مرداد ۱۴۰۰
شکر و سپاس درخور آفرینندهی جانهاست که در آن شکر انسان وجودش را در حیات ببیند و آنگاه سر بر سجدهی خالقش گذارد و از حیاتی به وجد آید که شیطان نفس پوستهی خودخواهی را از تن برون کرده تا عقلی نمایان شود که انوار حق در آن منور است، عقلی که اولین درکش هدف خلقت است. او آمده تا نقش خالقش را نمایان کند و به همگان ابراز دارد منم که تمام قدرتها را در وجودم به ودیعه گذاشتهاند تا خلیفه معنا شود.
به همهی زمینیان و آسمانیان اینگونه معرفی شود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ». همه همچون پروانهای به دورش گردش کنند. مؤمنان و حقمداران تا قیامت به نام و مرامش عشق ورزند چون پروردگار کریم از روی لطف و احسان خویش انواری را خلق فرمود تا همواره نوری از خالق را در جهان هستی به نمایش گذارند تا مردم معنی و مفهوم «اللّه نورُ السماواتِ والارض» را درک کنند. وجود مطهر امیر مؤمنان (ع) در همهی لحظات عمرش منور به انوار الهی بود و خورشید و ماه را به خاموشی مبدل مینمود و وسعت علم و عرفانش اقیانوسها را به برهوت تبدیل میکرد و ایستادگی و استواریاش کوهها را به خاک تبدیل مینمود.
افسوس که بشریت او را شناخت تا راه نجات و رستگاری را بیابد در نتیجه حیران و سرگردان بین حق و باطل راه را گم کرد چون دنیا تا امروز نتوانسته است شخصیتی چون امیر مؤمنان را نشان بدهد که بزرگترین دلیر و شجاع جهان و در عین حال بزرگترین دانشمند و فیلسوف و معلم اخلاق و عرفان و خداشناسی و نوع پروری و دینداری باشد. مجموعهی این صفات تا امروز در هیچ کس یکجا جمع نشده است. تاریخ آغاز اسلام نشان میدهد که در آن دوره اسلام جز شمشیر امام علی (ع) وسیلهی مبارزه و دفاع از خود نداشت و ایشان اولین و آخرین خط و سنگر دفاع اسلام بود. بزرگی روح و کمالات خدادادیاش را در خطبههایش و نامهها و فرمانهایش و کلمات قصارش میتوان دید و میبینیم که برجستهترین تعلیمات اخلاقی را میدهد و بهترین رهنمودها را برای زندگی دنیا و آخرت فرا راه نوع بشر میگذارد و هر نوع مسئله و معضل را در راه دین حل مینماید و به آدمیان میآموزد نیکوکار و راستکردار و غمخوار هم نوع خود باشند.
افسوس که بشریت از چنین گنجینه و گوهر گرانقدر در امور خود بهره نگرفته و عمل و سخنانش در کتابها باقی مانده و این کوتاهی سرچشمه از قدرتطلبی و دنیادوستی و نفسپرستی دارد. پس وای بر جانهایی که این امانت الهی را در بازار دنیا به درهم و دیناری ناچیز فروخته و در عوض این رحمت بیپایان ظلمتی را خریدند که سیاهی و تباهی را معنا میکند. سیهرویانی که جز صفت جان ذلیلشان صفتی را به همراه ندارند پس با شتاب بهطرف روشنایی میروند درحالیکه هرگز به انوارش نمیرسند و کشتی جانشان در ظلمتی غرق میشود که نجاتی برایش در قول پروردگار عالم یافت نمیشود. آنان خود را نابود کردند چون حق جاودانه است و حافظش پروردگار حکیم و رحمان است و آن را در دولت حقه وارث امیر مؤمنان به همهی آفرینش از ازل تا ابد نشان خواهد داد که آن را حضرت زهرای مرضیه (س) چه زیبا توصیف فرمودند:
سلام بر زمان آنگاه که پروردگار اراده فرمود تا نقشش را آشکار فرماید. زمین و آسمان و آنچه در میانشان بود فراخوانده شدند تا غیبی را آشکار کنند، غیبی که در آن ندایی شیرین همگان را به ضیافتی میخواند که صاحبش زنده کنندهی جانهای مرده بود جانهایی که در طومار عملشان زمان نقشی نداشت. شب و روز در اطاعتشان بود، آنها مصداق معجزهای بودند که توان عقلها قادر به درکش نبود. به صحنهی زمان آمدند. وجود بابرکتشان عمرها را در حلقهی جانی مطهر به حرکت درآورد.
زبانها به حمد گشوده شد: یا رب وعده فرمودید دولتی خواهد آمد که در آن ظلمها به پایان میرسد، عشقها شکوفا میشود، حق بر کرسی خلافت مینشیند، زبانها در محور حق میچرخد، گوشها به نوای حق شنوا میشود، فصلها به خزان تبدیل نمیشود زیرا ممات در آن معنای خویش را گم میکند. حرکت در محور سرعت معنا پیدا میکند تا وعدههای قرآن کریم محقق شود آن زمان که فرمود من زمین و آسمان را در شش روز آفریدم تا روز در قدرتی معنا شود که در آن شبی خلق نشده بلکه انوار حق تابندهتر از شمس و قمر، زمان را در احاطهی خویش میگیرد. سالهای انتظار به سخن درآید اینک عصارهی شش روز در کام زمان بهمانند ندایی شیرین در جریان است تا آفرینش به عظمتش معترف شود و او را بخواند ای ودیعه دارم تو را به کدامین نام بخوانم که پروردگارم امر فرموده تو همان ذخیرهای که معنای شش روز را در جانش مخفی فرموده تا حق به اصل خویش بپیوندد و باطل از میان برود.
بله با این فرمایش سرور عالمیان باید گفت چه ظهوری، چه دولتی، چه نعمتی و چه رحمتی که وجود مقدس مولا و سرورمان امام زمان اباصالح المهدی (عج) معنا کنندهی آفرینش حتی شش روز خلقت است. پس نفس کشیدن در هوایی که نفس متبرکهی ایشان در آن است سعادتی است که از تصورها بالاتر است پس عاشقانه و با روح و جان فریاد کنید: