بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی عید غدیر
۳۰ شهریور ۹۵
شکر پروردگار کریم را که از روی رحمت و نعمت خود امامت را اَکمَلتُ لکُم دینکم قرار داد که بندگان مؤمنش را در راه رسیدن به قلهی بلند توحید و ایمان و معرفت و عرفان و کمال یاری فرماید و فرمود که من با این فرمان دین شما را به کمال رساندم و نعمتم را کامل کردم و همه را دعوت به بیعت فرمود و به پیامبرش وحی نمود که ای فرستادهی ما آنچه از سوی پروردگارت دربارهی امامت علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرساندهای و او تو را از آسیب مردمان نگاه میدارد.
رسول خدا (ص) اعلام فرمود که من از جبرئیل درخواست کردم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید، زیرا کمی پرهیزکاران و زیادی منافقان و دسیسهی ملامتگران و مکر مسخره کنندگان اسلام را میدانم؛ همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: به زبان آن را میگویند که در دلهایشان نیست و آن را اندک و آسان میشمارند حال آنکه نزد خداوند بس بزرگ است. اگر میخواستم میتوانستم نام آنان را بر زبان آورم لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده، لب فرو بستم.
پس سلام بر غدیر، روز رحمت و روز کمال، روز فرقان، روز هدایت و نجات و شکوفایی، روز شکست باطل و شیطان، روز پیروزی حقطلبان و عدالت خواهان و سلام بر امیر منتخب، خلیل نبوت، جانشین پیغمبر، وارث انبیاء، شمشیر ذوالجلال، شجرهی تقوی، اختر رخشان، امیر مؤمنان علی (ع) که در غدیر خداوند متعال یک بار دیگر همهی زمین و آسمان و هر آنچه در آن است را به تماشای خلیفهاش امیر مؤمنان فرا خواند که انسانها با بیعتشان و همهی هستی با سجده و اطاعتش عاشقانه به او عشق بورزند و عزت عطایی پروردگار را در قالب حق نظاره کنند.
پس سلام بر ملکوت جانهایی که همواره بر آستان اطاعت پروردگارشان همانند قطرهای هستند در دریای بیکران رحمت، رحمتی که پروردگار عالم آن را عزت مؤمن نام برد تا جاودانگی در فرمان روح همانند طعامی باشد که زنده بودن را در حلقهی حق معنا کند. فرمانی که جهان را بر پایهی عدالت آفرید تا مخلوقاتش طعم آن را در جانشان تجربه کنند و جز به او دل نبندند و آنگاه که طپش عالم در سایهی رحمت الهی مژدهی آمدن بهاری بی خزان را بر جانها القاء کند، نبض حیات خونی را در مدار جانها به حرکت درآورد تا نشانش در آیات قرآن کریم در وصف صفات مؤمن اعلام گردید تا جانها از عطای پروردگارشان دور نمانند.
بله چه زیبا کلامی است از سرور عالمیان حضرت زهرای مرضیه (س) که غدیر بهاری است که خزان را در پی ندارد و عزتی که پروردگار سبحان به امیر مؤمنان علی (ع) و فرزندان گهربارش عطا فرمود، دشمنان و منافقان کوردل ذرهای از آن نمیتوانند کم کنند پس وای بر احوال حسودان و منافقان و دنیاپرستانی که پرچم مخالفت و دشمنی با امر الهی امامت امیر مؤمنان را برافراشتند؛ نه تنها خود بلکه پیروانشان را تا ابد به خشم پروردگار گرفتار کردند و با بدعتی که گذاشتند جاهلان نادان را از مسیر حق منحرف کردند به طوری که حق را باطل و باطل را حق دیدند و باور کردند.
در عصر حاضر کاملاً آن را میشود مشاهده کرد. جهالت تا آنجا پیش رفته که با بستن بمب به خود انسانهای بیگناه را به جرم شیعه به خاک و خون بکشند. واحیرتا از این همه نادانی! چه زیبا امیر مؤمنان علی (ع) این دو دستهی غافل و سیهروز را توصیف فرمودند که خداوند از دو دسته از مردم بیش از دیگران نفرت دارد.
دستهی اول کسانی هستند که خودبین میباشند و جز نفس خود به چیزی توجه ندارند و این خودپرستی سبب میگردد که از راه راست منحرف شوند و همچنان بر اثر خودپرستی سخنانی را که جنبهی بدعت دارد بر زبان میآورند و این بدعت گرایی سبب میشود کسانی را که پیرو آنها هستند دچار گمراهی کنند. آنها تا روزی که زنده هستند هر کس را که پیرو آنان باشد گمراه مینمایند و بعد از مرگشان هم سبب گمراهی کسانی میشود که پیرو سخنان آنها باشند و چون چنین است این اشخاص بار گناهان کسانی را که سبب گمراهیشان شدهاند به دوش میکشند.
دستهی دوم از کسانی که بیش از دیگران مورد نفرت خداوند هستند افراد نادان میباشند که جهل آنها به نهایت رسیده است چون دچار جهل مرکب هستند از احکام ظالمانهی آنها خونهای بیگناهان ریخته شود. من از دست کسانی که در همهی عمر با جهالت زندگی میکنند و در وادی گمراهی میمیرند به خداوند شکایت میکنم و شاکی از این هستم که در این گروه جهال چیزی کم ارزشتر از کتاب خداوند با آن شکل که آنها کتاب را میخوانند و به نوشتهاش عمل نمیکنند نیست و نیز شکایت میکنم که نزد آنها زشتترین چیزها نیکو است و نیکوترین چیزها زشت و هر بار چشمم را میبندم ندایی مرا میخواند: یا علی غمگین مباش، زمان قلب خویش را گشوده تا اسرار را در دفترش بنگارد پس با سخن شیوایی که سرچشمه از غیب الهی دارد آن را بیان کن تا همگان به آن آگاه شوند و من از آیندگان میگویم که در دین محمد (ص) که به دنبال جان خویش به همه جا سفر میکنند. در عبادتهایشان پروردگار را به مدد میخوانند: بار الها خویش خویشتن را در بازار دنیا فروختهایم، به کدام بهاء نمیدانیم، پولی دریافت نکردهایم. پس ثروتمان را چه کسی به یغما برده است. ناممان در ابهامات ذهنمان از صفحهی زمان پاک شده، تکلیف این جان چیست درحالیکه انوار پروردگار عالم زمین را از تاریکی به نوری مبارک تغییر داده است.
پس ای مهمانان کوی عشق در این روز بزرگ دست نیازمان را به دامان این نور مبارک، امام بر حق، وارث بر حق امیر مؤمنان، منجی عالم بشریت، امام عصر و زمان اباصالح المهدی (عج) بلند میکنیم و به تمنا ابراز میداریم:
مولای ما در این روز مبارک عید غدیر دست بیعتمان را که با اشتیاق و آرزوی قبولی به سوی شما بلند شد بپذیرید تا ما نیز جزءِ بیعتکنندگان راستین غدیر باشیم. برای برآورده شدن درخواستمان فریاد میزنیم: