بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی شهادت حضرت زینب (س)
۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
بار خدایا، ای پناه پناهندگان، ای نجات بخش پاکان، ای نگهدار بیچارگان و ای عطابخش گدایان، در این روز به سوی تو آمدهام با دلی شکسته و چشمی اشکبار، نادم و پشیمان، آلوده و گناهکار، با امید بخششِ جود و سخایت.
ای پروردگار کریم و مهربانم که سریع الرضایی و عذر پذیر بندگان خطاکار خود هستی پس به حق بزرگی و جلالتت، رئوفی و رحمانیتت درگذر از من، از چشمهی احسانت سیرابم کن و گوارا فرما آن را در این روز به کامم. معبودا آنچه از فضل و کرمت برایم مقرر فرمودی برکت بخش و مرا مشتاق عبادت و اطاعتت فرما تا بندگیات را به عشقت آغشته کنم همانگونهای که سرور عالمیان حضرت زهرا (س) آن را توصیف فرمودند که:
سلام بر زمان آنگاه که شکافته شود و ثانیههایش به سخن درآید، زمین جامهاش را از تن بیرون کند و آسمان نعمتهایش را باز پس گیرد. آنگاه ندایی همگان را به صحرایی فراخواند. آیا توان درک جانی را که همواره با خالق خویش در نجواست را دارید. او را به سرزمینی غریب آوردند، غربتی ناشناخته. اینک غربتش به وصلی مبارک بدل گشته تا زبانش با آوایی اینگونه سخن آغاز کند. یا رب همواره به چهرهام نگریستم تا معمای غربتم را بشناسم ولی آنچه را دیدم رنج دوری از بارگاه با عظمتت بود پس این جان هجران کشیده را از رحمت بیمنتهایت جدا نکن تا همواره از سرچشمهی فضل و کرمت بنوشد و تو را در بزرگی و جلالتت بستاید.
بله سرور عالمیان چه زیبا بیان فرمودند جانهایی را که در تمام عمرِ زمینیشان در رنج و سوز و گداز بودند و از غربت زمین به بارگاه پروردگار شِکوِه داشتند که امروز مصادف است با پرواز منور یکی از آنها که در تمام لحظات عمر به غیر از رضایت پروردگار چیزی نگفتند و عملی انجام ندادند و در این راه همهی سختیها و مصائب را به عشق رسیدن به قرب الهی عاشقانه تحمل کردند، ایشان کوه استوار صبر و شکیبایی، اوج بندگی و اخلاص، معلم اخلاق و معرفت و عرفان و دارندهی زبان و سخن شیوا و رسا و بُرّنده، حضرت زینب کبری (س) هستند.
چگونه میشود دربارهی ایشان سخن گفت که از عجایب خلقت بودند، قلبشان اقیانوس مهر و عاطفه در برابر حق بود و مقابل باطل همچون کوهی استوار که در راه شام حضرت امام سجاد (ع) به حضرت زینب چنین فرمودند که: عمه جان پرچم این امانت در دستان شماست که ذوالفقار را بارها بوسیدهاید و هر بار که لب مبارکتان را بر تیغهی ذوالفقار میگذاشتید امیر مؤمنان (ع) میفرمودند: آفرین بر زبانی که بُرّندگیاش از ذوالفقار خطرناکتر است، جان کفر را میدرد و جگرش را پاره پاره میکند پس بر آنچه مأمور هستی عمل کن و در صحرای کربلا در شب پنجم محرم حضرت زینب کبری سینه مطهرش را به خیمهی امام حسین (ع) میچسباند و میفرماید: ای خیمهی عشق چند روز دیگر در آتش کفر کافران خواهی سوخت ولی آتش عشقت تا قیامت جاودانه خواهد شد پس شاهد سینهام باش که در این حرارت از آن آتش فروزانتر است، تو حق را در خود جا دادهای و من حق را با خود همراه خواهم کرد. جان عالم به فدای قلب سوختهی حضرت زینب کبری (س) که با وجود آن همه غم و اندوه حق را چنان بر سر باطل کوبید که در تاریخ جاودانه شد.
اینک در این روز حزن و اندوه ضمن عرض تسلیت به ساحت مقدس مولایمان امام عصر و زمان اباصالح المهدی (عج) بیانات عمهی گرامیشان خطاب به خودمان را بیان میکنیم که به ما فرمودند: بگویید با ثروتی که به ارث بردید چه کردید؟ شما مزد رسولتان را در کجا و در کدام بازار فروختهاید و به چه بهایی؟ مودت ارث عظیمی است که بهای دینتان است؛ به یک ساعت و دو ساعت و یک روز و ده روز ختم نمیشود. مودت، کلید بازگشتتان از این سرزمین غریب است.
پس به فرمودهی حضرت زینب (س) مودت به اهلبیت فقط به عزاداریها و مولودیها ختم نمیشود بلکه مودت عمل به دستورات قرآن کریم و اطاعت و یاری امام عصر در مبارزه با باطل درون و بیرون ماست پس همانگونهای که حضرت زینب (س) در ادامه میفرمایند تا دیر نشده با تمام داشتههای خود در این راه قدم گذارید، با جان و مال و فرزند مهاجرت کنید تا پروردگار جانهایتان را بخرد، این خرید و فروش همان است که پروردگار فرمود به این خرید و فروش شاد میشوید. شادیتان را با طعم عصارهی هستی جاودانه کنید و او را بخوانید: