بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی شهادت حضرت زهرا (س) (روایت دوم)
۲۰ بهمن ۹۷
سلام بر رحمتی که بندگان خویش را به ندای حق دعوت فرمود تا جانشان گنجینههای خویش را بشناسد. افسوس این نعمتهای الهی در پرانتز خودخواهی و خودمحوری قرار گرفت و آنچه عاید مردمان شد وجودی از هم گسیخته و روحی خاموش، زبانی گره خورده، دست و پایی گریزان و وجودی پاره پاره است. دلها در اشتیاق دنیا در کالبد خویش نمیگنجد و گوشها در شنیدن حق ناتوان شده و جانها از حقیقت وحی جدا گشته. در این ظلمت دستی توانا شما را میخواند. بیعت با خاندان رسالت پُلی است که زمانها را به یکدیگر نزدیک کرده و قلبها را در تپش لحظاتش قرار میدهد.
امشب آن لحظات از امانتدار زمان به جانتان مانند نسیمی میوزد تا امانتدار حقیقتی شوید که برای شنیدنش دور هم جمع شدهاید. امشب بار دیگر خانهی رسالت در غم از دست دادن اُم ابیها در سوز و گداز است. به کدامین گناه به دل خاک میرود. مادر هدیهای بود که پروردگار با رحمت بیمنتهایش به همگان عنایت فرمود و امشب امانت خویش را به سویش میخواند تا روح مطهرش چلچراغ ملکوت شود و جسم نورانیاش در مکانی جای گیرد که احدی به آن آگاه نشود جز آنانی که پروردگار بخواهد.
غربت حق در چهرهی فرزندانش به سخن درآمده و جاودانه در زمان میماند تا حقمداران به دنبالش در حرکت باشند و همانگونه که پروردگار فرموده با جان و مال و فرزند به استقبالش بروند. امیر مؤمنان این بار به صبری دعوت میشود که زمین از عظمتش به فغان میآید. او کیست که جانش را در خاک پنهان میکند. به چهرهی فرزندانش مینگرد. حلقهی اشک را با دستان مبارکش میزداید و میفرماید: انتظار زیباترین تحفهی پروردگار است زیرا در آن با پروردگار همراه میشوید که فرموده: منتظر بمانید ما نیز منتظریم.
زمانها یکدیگر را در آغوش میگیرد تا منتظران به وعدهی الهی شاد شوند. همان آنانی که به نامها عشق میورزند. در تلخی این ساعات با شما همراه میشوند. غم دل کوچکتان را حس میکنند زیرا در دایرهی مشیت الهی میتواند برای غمی بگریند که هم اکنون در جانشان در جریان است. غم جهلی که این بار جان عزیزان اهلبیت را نشانه نمیگیرد بلکه رسالتی را که با خون پاکان عالم آبیاری شد در مکر و ریا مانند گذشته به بازی گرفتهاند تا در پشت نقاب حق پنهان شوند. در ظاهر برای حق بگریند و در باطن رشتههایش را از یکدیگر جدا کنند. در این زمان غریب، آشنایی مصیبتزدگان را به ضیافتی میخواند که در آن باطل چونان کف روی آب است و حق مرهم زخمخوردگان زمان.
پس همگان را با نامش به این ضیافت میخوانیم: