بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی شهادت حضرت زهرا (س) (روایت اول)
۱۵ آذر ۱۴۰۱
سلام بر آغاز روزی که هزاران معمای عشق را در جانش به همراه دارد. آن زمان که خورشید نظارهگر غروب خلیفهی خویش است. همان جانی که هزاران جان عاشق را با خود به دل خاک میبرد تا از رازی پرده بردارد که اکنون همگان میراثش را با خود به همراه دارند. ارثی که نامش جلوهی دولت حق است. مسلمانی که به دینش میاندیشد. او وارث حقی است که بهترین هدیهی پروردگار است؛ پس در قلبش به پرچمداران این دین الهی افتخار میکند. به دقایقی سفر میکند که اکنون زمان برایش ذخیره نموده، به خانهی امیر مؤمنان (ع) میرود. مولا جان چگونه بار غمی را به دوش کشیدهاید که هزار سال و اندی از آن میگذرد ولی جان زمان در غم غربتش پاره پاره میشود. غربتی که کوثر حیاتبخش هستی را از عاشقان جان با برکتش جدا میکند و به دل خاکی میفرستد که مکانش جایگاه آمد و رفت ملکوتیان است.
امروز آیینهی حقمداران است. همان حقی که منتظرانش به دور شمع وجود مولایشان جمع میشوند تا در غربت زمان تلخی این روز حزنانگیز را به جانشان بچشانند. زبانها از توصیف آنچه در دلها زبانه میکشد عاجز است. وای بر جهلی که آیینه دار دینی است که در آن جزء هوا و هوس دنیای دیروز و امروز هیچ هدایتی از هدایتگران یافت نمیشود. گذشتگان در افکاری کودکانه و وجودی پوشالی از حق و حقیقت به میدان آمدهاند و امروز مدعیان همانانی هستند که باطل وجودشان آتش بر حقیقت قلبهایی زده است که به دنبال گمشدهای از گذشته و نویدی از آینده هستند. عاشقانی که نامشان همواره ودیعه دار زمانهایی بوده که در آن جزء به حق تسلیم هیچ قدرتی نشدهاند. یارانی که بر دوش خویش حقی را حمل میکنند که بهترین هدیهی رسولشان بود و اینک در غربتی که فقط خودشان شاهد آن هستند اعلام میدارند که وای بر جانی که خالی از مودت فاطمه (س) باشد. مودتی که هزاران قلب خشکیده از کفر زمان را به رودخانهی احسان الهی متصل میکند.
شکر بر آستان کبریایی خالقی که خلیفگان خویش را آیینهی دینی معرفی فرمود که در آن جز حق یافت نمیشود و آنانی که در هر زمان در دلشان شعلهی این حق مشعل وجودشان باشد، راه یافتگانی هستند که به دنبال وعدهی الهی در حرکتاند تا منتظر دولتی شوند که پروردگارشان در کتاب آسمانی فرموده جاء الحق و زهق الباطل. باطلی که همواره در جایگاه حق خود را به همگان معرفی میکند درحالیکه چهرهی مَکارش در زمان برای گذشتگان و آیندگان قابل رؤیت است.
پس به دامن حقجوی فاطمه (س) متوسل میشویم: ای بهترین هدیهی پروردگارم بر من که هم اکنون در غم نبودنت به سر و سینه میزنم نظر فرما که به مکر نفسم مبتلا نشوم، همان مکری که به باطل نقش حق میدهد تا حقیقت دینی را به یغما ببرد که اندیشهی من سازندهی آن است نه نقش حقمداران زمان که پرچم مسلمانیشان جانی بوده که با آن به جنگ باطل رفتهاند. پس به دولت حقه متوسل میشویم: ای وارث فاطمه (س) بر ما نظر فرما تا در ظلمت زمان نوری باشیم که در پرتوی آن از گمراهی و رفتن راهی باطل در امان بمانیم. ما به دستان پر از نورتان محتاجیم تا در ظلمت زمان گم نشویم پس یاریمان فرما که همواره منتظر دولتی باشیم که برای برپایی آن فریاد بزنیم: