بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی شهادت حضرت زهرا (س) (روایت اول)
۱۹ دی ۹۸
سلام بر زمان و آفرینشش، بر ساعتها و دقیقههایش، بر ضربان حیاتش، بر غمها و شادیهایش، بر حسرتها و هجرانهایش، بر گذشت سالهایش و بر مزارهایی که چونان مرواریدهایی در درون صدف خاک خفتهاند تا ندای حق این صدفهای درخشان را بگشاید و آنچه از آن بیرون آید عالم را مسخر خویش گرداند و وای بر مردگان دهری که مزاری جز وجود افسون شدهی خویش ندارند. نامهایی که از گور زمان بر میخیزند تا نفرت ساعتها و دقیقهها را در اعمال ننگینشان به جان جدا شده از رحمت الهی بچشاند.
امروز یادآور حزنی سنگین است. حزنی که کوثری بیهمتا را از آغوش امامت و ولایت به آغوش ملکوتیان برد تا زمان در تمام ساعات و دقیقههایش از فراقی فریاد کند که در دلش به امانت دارد. راز کدام زبان را بگشاید. چگونه توان گشودن زبان امیر مؤمنان (ع) را در این فراق دارد. او امروز در آیینهی جانش حوادثی را مرور میکند که جهل جاهلان بر جان ملکوتیاش وارد نموده. دست بر قلب خاموش همسرش میگذارد. فاطمه جان قلب نازنینت هرگز از تپش عشق به حق نخواهد ایستاد. پس زمان گهرش را همواره در کنارش نگه میدارد تا امانتدارش از پردهی غیبتش بیرون آید و همگان سیمای دختر رسول خدا (ص) را در چهرهی فرزندش تماشا کنند.
شکر خالق یکتا را که گنجینههای خلقتش را در زمان جاودان نمود تا آیندگان شاهدی باشند بر پیروزی حق و نابودی باطلی که وعدهی پروردگار است. نگین رسالت در قلب حق مداران آنچنان میدرخشد که مرگ نامی است که شیطان نفس در ظاهر زمان آن را حس میکند درحالیکه جاودانگی وعدهی پروردگار است.
لحظات این فراق را از زبان اُم ابیها میشنویم که فرمودند: عمر گنجینهای است که پروردگار عالم مانند لباسی بر جان الستی میپوشاند تا فرزندان حضرت آدم (س) بر زمین خاکی قدم بگذارند. بیایند به دنیایی که پروردگارشان آن را معرفی فرموده با آسمانش، زمینش و تمام نعمتهای زیبایش، آنگاه اجلی را بر این عمر قرار داده تا بندش پاره شود و جان الستی از لباس دنیا بیرون آید. بار دیگر تنپوش ملکوتی خویش را بر تن کند و به جایگاه اصلیاش بازگردد و با خود عملی را به پیشکشی به حضور پروردگارش ببرد.
کتاب آسمانی رمز این پیشکشی را گشوده است و هر کس میداند که چه آماده نموده. من به دیدار وعدهای میروم که منتظرش بودم و امت پدرم را در زمانها و دورانهای آینده میبینم که از من جز نامی در میراث جانشان ندارند. آنان امتهایی هستند که همواره میآیند تا زمانها راز قلبشان را به یادگار نگه دارد و من شاهدی باشم بر دعوت انبیاء تا فراق عشق با وعدهی پروردگار از زمان برداشته شود و دولت با شکوه حق ظهور کند. آنگاه نام پر جلالت آفرینندهی زمین و آسمان در قلب حق مداران بدرخشد و آنان اعلام دارند که فاطمه جان تویی همان کوثری که همواره در زمانها و دورانها از زبان با شکوهت اعلام کردیم: