بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی شب ۱۹ رمضان شب قدر
۱۳ خرداد ۹۷
اَللّهُم جَعلتَ فیهِ لَیلة القَدر وَ جَعلتَها خَیراً مِن اَلفِ شَهر
بار الها شب قدر را بهتر از هزار ماه قرار دادی. چه اسراری در این شب است که چنین فضیلتش بزرگ و رحمتش بیمنتهاست و من در طول عمرم دهها شب قدر را پشت سر گذاشتم و نتوانستم آن را درک کنم. آیا کلیدش در شب زنده داریست، عبادت است، معرفت و پاکی و تقواست و یا مناجات و دعا است.
یا غیاث المستغیثین به فریادم برس میخواهم شبهای قدر امسال را آغاز کنم نه مثل سالهای گذشته، یاریم فرما تا به سلامتی مطلع الفجرش برسم. یا رب چگونه تو را ستایش و پرستش کنم. آیا زبان ظاهریم قادر است تا احساسی را بیان کند که در چشمهی قلبم میجوشد. وای بر من توان توصیف حرارتش را ندارم، سینهام افروخته از نامی است که مرا میخواند که تو را به نشانی آراستم تا زبان دلت با آن گویا شود. اینک با آن زبان که نامش نجواست مرا بخوان آیا توانش را داری.
پس بار الها معبود من حرف دل است که گویاست نه زبان و فریاد دلی که مأوا و ضربانش عشق با اخلاص توست که سرچشمه از لطف، رحمت و محبتی دارد که در طول عمر به بندهی حقیر و فقیر و عاشق خود داشتی. نمونهی بارز آن شهدای کربلا هستند. آنان در شب قدر با توسل و یاری امیر مؤمنان علی (ع) با فاصلهی 110 شب که همان نام مقدس علی (ع) است به سلامتی مطلع الفجر عاشورا رسیدند و بر بال فرشتگان به ملکوت پرواز کردند.
یا رب آنان چگونه شب قدر را صبح کردند. چگونه تو را حمد و ستایش نمودند. احساس و عشقشان را با کدام زبان دلی ابراز کردند. بله آنان در محضر اهلبیت پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و فرزندان حضرت زهرا (س) ادب حضور و بیان زبان احساس دلشان را از ایشان آموخته بودند که چنین مناجات میفرمودند: یا رب به ذرهای بنگر که توان جانش را به تمنا از تو میخواهد تا پاسخ ندایی را بدهد که امر فرمودهای به ندایم پاسخ دهید تا به ندایتان پاسخ دهم. اینک من با تمام آنچه در سلول جانم نهادهای به آن ندا پاسخ میدهم. آیا توان درک پاسخ پروردگارمان را داریم پس ندای خالقشان در جانشان شکوفا شد و آنچنان عشقی را برانگیخت که زمان را از دایرهی خلقت خارج کرده به خود اختصاص داد.
پس مهمانان کوی عشق بیایید با روح و جان و دلمان خدایمان را مناجات و حمد و ستایش کنیم. پشیمان و نادم ابراز کنیم این منم بندهی حقیر و فقیر تو که با امید به بخششت و قبولی توبهام به درگاهت رو آوردهام. ای که در گرفتاری و سختیام یاورم بودی، نعمتم افزودی و زشتی و گناهم پوشانیدی. درگذر از لغزشم، بیامرز جرم و خطایم را، منم پناهنده به لطف و کرمت و وحشت زده و پریشان و لرزان از عاقبتم و دوزخت. ناامیدم نکن، توبهام را بپذیر که تو توبه پذیر و مهربانی.
یا رب یا ارحمالراحمین من ولینعمت و مولایی دارم که فرزند رشید امیر مؤمنان علی (ع) و امام حسین (ع) است اگر شهدای کربلا با یاری ایشان اطاعت و حیاتشان را با حکایتهای شیرین در دفتر زمان نوشتند. شب قدرشان را به عاشورا پیوند زدند. پس چرا من با تمنا از مولا و سرورم امام عصر و زمان اباصالح المهدی (عج) یاری و مدد برای رسیدن به آن سلامتی که در جان عالم است نگیرم همانگونهای که سرور عالمیان حضرت زهرای مرضیه (س) توصیف فرمودند:
سلام بر جان عالم آنگاه که سخن آغاز کند و از دورانی یاد نماید که انوار جانها حیات را معنا میکرد. حیاتی که نقش صورتش بر اطاعت استوار بود. نامها نشان از نام خالق داشت و صفتها صفتی ملکوتی، ضربانهای حیات حکایتهایی شیرین را در دفتر ایام مینگاشت، حکایتی بر خواسته از عشقی استوار پس زمان نامش را فاش نمود تا ثانیهها بر گِردش به گردش درآید و ابراز دارد:
ای مولای من حکایت دولت ظهور حکایتی است که همواره زمان در انتظارش بیتاب است. مولای ما همانگونهای که مادر گرامیتان فرمودند ما نیز بیتاب دولت حقهی شماییم تا در کنارتان شب قدر را به سلامتی مطلع الفجرش برسانیم و برای تحقق این امید و آرزویمان به تمنا فریاد میزنیم: