بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی شب ۱۹ رمضان شب قدر
۵ مرداد ۹۲
الحمدالله ربالعالمین. حمد و سپاس ربالعالمینی را سزاست که در آفرینش، آنچه به ارادهی خویش آفرید از احدی یاری و مددکاری نخواست؛ همواره بر آنچه آفرید به دیدهی رحمت نگریست تا دامنهی رحمتش نشان از تدبیر خداوندی باشد.
ماه رمضان همانگونهای که از نزول آیهاش در کتاب آسمانی قرآن کریم در محضر همگان آشکار است امت مسلمان را به ضیافتی خاص فرا میخواند؛ وجودش را در آینهی رحمتش میآرایند؛ جانش را در حلقهی عزتش به جانی تازه تبدیل میکند؛ از خزانهی غیبش جامی را در جانش جاری میسازد که چکیدهی لذتهای خلقت است و خود میفرماید: من برای شما خواهان راحتی هستم نه رنج و سختی؛ رنج و سختی از دیدگاه کتاب آسمانی چگونه تفسیر شده است؟ مؤمنانی که در حلقهی اطاعتِ خالق خود هستند رنج را دوری از مقامات خویش میدانند نه لقمه نانی و شربت؛ آبی که نفس اماره همواره خوار و زبون این فرمان در بند خویش است.
اینک که دانستید رمضان چیست و در نهان خویش چه اسراری را مخفی نموده دست نیاز به سفرهی قدرتش میگشاییم تا در شیرینی لحظاتش جانمان را از شرابی بخورانیم که خالقمان فرموده: ساعاتش همچون گنجی تمام نشدنی است درحالیکه صبحی در نهانش نهفته است که بشارتی بس عظیم را مژده میدهد. اینک روی سخن با قدرنشینان این شب با شکوه است که با شتاب به سویش آمدند تا در دلش جای گیرند؛ آیا توان گشودنش را دارند؟ یا فقط ساعتی را به راز و نیاز مشغول میشوند و بعد باز صبحی دیگر آغاز میشود و باز شبی دیگر میآید و او در محضر قدر مینشیند و باز صبح دیگری میآید تا شبهای با فضیلتش میگذرد و از مجموعهی این ساعات با شکوه خاطرهای به جا نمیماند میرود تا رمضان دیگر و شبهای قدری که در جان این ماه با فضیلت نهفته است؛ پس چارهی درکش چیست؟ تضرع و توبه است؟ نماز و عبادت است؟ فریاد و فغان است؟ چه کلیدی این رمز را میگشاید؟ این چه رمزی است که فرق عابدترین بندهی خدا را زخم میزند و او این زخم را رستگاری میخواند؟ فرقی که در نهانش جز اطاعت و بندگی آثار دیگری نبود؛ پس چرا امیر مؤمنان میفرماید: به خدای کعبه رستگار شدم؟ روی سخن این پیام با چه کسانی است؟ با محبان است؟ با عزاداران است؟ با شیعیان راستین نبوت است؟ با کدام دسته صحبت میکند و من در این پیام در کدامین جایگاه هستم؟ جانم را میفشارم؛ تو کی هستی؟ آیا نفست را میشناسی؟ پاسخ میدهم: آری او کودکی بازیگوش است که همواره به ساعات بازیگوشیاش دلبستگی دارد حال این ساعات، ساعات شبی اینگونه بافضیلت باشد و یا هر شب دیگری. از این پاسخ ناخشنود هستم؛ اینگونه نیست من به امید بخشش پروردگارم آمدهام؛ آمدهام تا در دامنهی رحمتش روزنهای را بیابم تا از آن روزنه جان حقیرم را به دریای جود و بخشش متصل کنم. آیا شامل آن صبحی که در آن سلامتی و عافیت است میشوم؟ از این پاسخ در دلم شوقی ایجاد میشود که با انوارش شب ظلمانی جانم را میافروزد پس چگونه میتوانم پاسخ پروردگارم را بدهم که میفرماید: نزديك باشد كه برق ديدگانشان را نابينا سازد، هرگاه كه بردَمد چند گامى برمىدارند و چون خاموش شود، از رفتن باز ايستند. اگر خدا مىخواست، گوشهاشان را كر و چشمانشان را كور مىساخت كه او بر هر كارى تواناست (آیهی ۲۰ سورهی بقره)
آیا خواهم ایستاد و یا به رفتن ادامه میدهم؟ اگر توانم را آزمودم سَر پر شورم را آمادهی شکافتن اسراری میکنم که امیر مؤمنان جایگاهش را خدای کعبه نام میبرد پس به دعا مینشینم، پروردگارم، اینک به جود و بخششت دلبستهام تا فرقم را بگشایی تا هزاران جان در بند شدهام را به فدای جانی کنم که چهرهی مبارکش در خون فرقش غرق شد تا من رستگاری را بشناسم اینک با نامش جان سوخته از هجرانش را در بند میکشم و به سینهام نهیب میزنم: ای دستهای من، به سینهات بکوب تا به عَلیُ الاَعلی برسی.
در ساعاتی که پروردگار آن را ساعات نجات از بندهای عنکبوتی قرار داده است دست توسل به دامن خودش میگشایم تا در جانم فرج نجات را امضا فرماید پس فریاد میزنیم:
اللهم عجل لولیک الفرج
بار الها به دلهای فقیر و مسکین و بیچارهی ما قوت عبادت ببخش و عبادت ما را غلاف دست و پایمان قرار مده.
بار الها همگی ما را از آنان که از ولی و فرزندان ولی تو اطاعت کردند قرار بده و دست یاری آنان را از سر ما کوتاه نفرما.
بار الها از آنچه از فرق علی جوشید و بر زمین ریخت جز یاد و ذکر تو نبود پس هر که را که برای فرق علی گریست در رحمت جوار ذکرت جای بده.