بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم 1444 ه.ق- حرکت به سوی نور)
خطبهی شب یازدهم
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
سلام بر خالقی که مدبر الامور است در آفرینشش و طبق فرمودهاش برگی جز به ارادهی خداوندیاش از شاخه جدا نمیگردد، بهاری به خزان نمیرسد مگر به فرمانش، پس او را میستاییم و بر آستانِ محبتش سر تسلیم فرود میآوریم که ما را آفرید تا در منزلگاهِ رحمتش بیاساییم و بر خوان محبتش بنشینیم تا طعامِ بندگی را بر جانمان بِخورانیم و به آنچه پیش رویمان است بنگریم، یا عبرت بگیریم و یا فراموشش کنیم. چگونه میتوانیم عظمتی را با دیدهی حقیرمان مورد قضاوت قرار دهیم؟ پس آنچه در حوادثِ روزگار است آینهای است که باید رو به رویش ایستاد و بر جانهایی که به دست خود خواری و پستی را بهجای بندگی پسندیدند افسوس خورد. چون آنها عظمت خلقت را با چشمان ظاهربینشان میبینند؛ به دلیل کوری باطنشان آن را خودبهخود ایجاد شده معرفی کرده و سعی زیادی در اثبات نظریهی خود دارند و در سالهای اخیر تلسکوپی با هزینهی زیادی ساخته تا آن را ثابت کنند که جهان بدون مدبر است. با شناسایی سیاهچالهها و مطالعه روی کهکشانها و در نهایت پیدا کردن زمان انفجار بزرگ و آغاز حیات جهان خلقت؛ اما با توجه به اینکه این دانشمندان علم را متضاد و در مقابل خداپرستی و دین میدانند بیشترین بهرهبرداری را برای اثبات تصادفی بودن جهان از اطلاعات این تلسکوپ خواهند کرد و البته باید یادآور شد با توجه به قدرت سیاسی و علمی و رسانه آنها حقیقتی را که دیده و میبینند برای مردم فاش نخواهند کرد یا وارونه جلوه میدهند تا بر کفر و الحاد بیشتر مردم که وجودشان کفر و عناد و مغز تهی از عقل و اندیشه است را بیفزایند. چگونه میشود باور کرد خورشید و ماه و زمین و سیارات میلیاردها سال بر یک محور بدون ذرهای انحراف از مدار تعیین شده به گردش درآیند. آفرینش چگونه تصادفی بوده که اینگونه منظم و دقیق برنامهریزی شده است.
چه زیبا آن را مولا و سرورمان امام عصر و زمان، اباصالح المهدی (عج) فرمودند که: اینک زمانها در سرعت اختراع و صنعت از آن همه محرومیت و سختی بهسوی علمی در حرکت است که سرانجامش تفاوتی با جاهلیت دورانهای گذشته ندارد آنان سنگ و بت سنگی میپرستیدند و اکنون عقلها تابع علمی است که با زحمت بسیار در حال ثابت کردن همان بت سنگی به جای پروردگار یگانه است. جهانی بدون مدبر و رها شده در علم عقلهایی که مشغول ساختن همان بت سنگی هستند ولی نه از سنگ بلکه از درونهایی که مانند برهوتی خشک و بیحاصل همواره منتظر است تا جرقهی آن را به زمینی سوخته و بیحاصل تبدیل کند؛ با خدایانی که از علم ساخته شده است؛ پس زمان بهسوی جهلی خطرناک در حرکت است و عقلهای تهی از اندیشه با رنگ و لعابی که مختص زمان فعلی میباشد.
بله چه فرمودهی زیبا و به موقعی مولایمان تذکر فرمودند. عقلهایی تهی از اندیشه آفت مردمی که اسیر نفس و شیطان هستند، میباشد؛ پس باید قرآن و نهجالبلاغه و سایر اطلاعاتی که از اولیایمان است را با تفکر و اندیشه مطالعه کنیم. هم خود آگاه شده هم در برابر این زمانهی پر از کفر و عناد و فساد ایستادگی کنیم. پس آنکه اختیار دارد تا با اندیشه جهانش را بهتر یا بدتر کند، حق باشد یا باطل انسان است پس طبق فطرتش باید بهسوی حق برود چرا به طرف تاریکی و جهل و دنیای حقیر بیمغزی حرکت میکند؟ سببش چیست؟ آیا اختراعات پیچیده و زندگی ماشینی او را قانع نمیکند؟ به دنبال چه میگردد که هر روز ناتوانتر میشود. اسباببازیاش تکراری شده و از بازی کردن ملول است. به خواهش نفس اماره و شیطان به دنبال چیزی است که خلقت خود و آفرینش را به او ربط داده و انکار وجود خدا را با دلیل و برهان ساخته و پرداختهی نفس سرکش خود اثبات کند.
امروز یازدهم محرم است. کاروان وارد کوفه میشود. کوفیان شهید کردن امام حسین (ع) و یاران و اهلبیتش را پیروزی فرض کرده و به شادمانی پرداختند که حضرت زینب (س) با ایراد خطبه و سخنان کوبنده کوفیان و ابن زیاد را رسوا نمود. راه و روش تازهای از حق و حقمداری را در تاریخ به جا گذاشتند. این است دختر علی (ع) و فاطمه (س) که بیسلاح کاخهای ستم را بر سر حاکمان ستمکارش میکوبد. این است زینب (س) با وجود قلب و مهری به وسعت اقیانوس، کشته شدن بهترین عزیزان خود را زیبایی میبیند. این است دختر حیدر کرار و سرور عالمیان، درود بیپایان خداوند و رسولش تا ابد بر او باد.
پس ای مهمانان خانهی مقدس مولایمان، امام عصر و زمان، اباصالح المهدی (عج) شکر پروردگارتان را به جا آورید که جانتان را از رسوایی جهل نجات بخشید و فطرتتان را در حق شکوفا فرمود تا بتوانید بستر جانتان را آمادهی بذری کنید که آن را به فریاد میخوانید. بذری که در خود هزاران نوید شکوفایی دارد و ندایش زیباترین نداها است؛ پس همگی با هم او را میخوانیم: