بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم 1438 ه.ق- ده شب با حقمداران)
خطبهی شب یازدهم
۲۲ مهر ۹۵
پروردگار کریم در کتاب آسمانی قرآن فرمودهاند: آیا تاریکی و روشنایی برابرند؟ آیا آفتاب و سایه برابرند؟ درحالیکه تمام ذرات عالم به دست توانای حق سبحان آفریده شده است و همگی در فرمانی واحد قرار دارد، پس شناخت تفاوتها به چه منظور است و اگر تفکر انسان او را یاری کرد تا به سؤالهای قرآن کریم پاسخ دهد آیا میتواند از تاریکیها جدا شود و وجودش را همواره در تابش هدایت پیامبران بهسوی روشناییِ هدایت قرار دهد؟ آیا طاغوت، جانش را هدایت میکند یا او را در کُرسی غرور و خودخواهی و منفعتطلبی قرار میدهد و یا بهطرف نور هدایتش میکند؟ در هر دو حالت اختیار به میدان عمل است، پس سرنوشت خود را با علایقش تعیین میکند، اگر هدایتی دست و پایش را در انجام مقاصدش بهزحمت انداخت با توجیهات شیطانی از آن میگذرد تا به ضلالتی که آن را سعادت میبیند برسد.
اینک باید فریادهای تنگی وقت در جانها احساس شود، دیگر زمان سرعت گرفته تا ضلالت و جهالت را معنا کند. آیا با شنیدن خطابههای ده شب با حقمداران معنی آن را درک کردیم یا حکایاتی را شنیدیم و بر دانستنیهای ما افزوده شد و مدتی نیز سرگرم شدیم ولی باید بدانیم و یقین داشته باشیم که کلمه به کلمهی آن برایمان مسئولیت بزرگی را در پی خواهد داشت. همانگونهای که اباعبدالله (ع) به حضرت جبرئیل (ع) فرمود: من باید به تنهایی از کوه طور پایین بیایم تا چهرهی مسلمانان دروغین را در تاریخ ثبت نمایم همانگونه که حضرت موسی (ع) مدعیان دروغین را رسوا کردند. پس ای مهمانان کوی عشق دلهایتان را متوجه سرعت فهم و درکی کنید که باید در پروندهی این دهه ثبت شود همانگونهای که در خطابههای امسال آمده بود امام حسین (ع) در مدینه در مورد مدعیان یاری و همراهی امام به برادرش فرمود که منتظر بمان تا چهرهها در بازار دنیا آشکار شود. امام با وجود اینکه حقیقتشان را میدانست اجازه و مهلت داد تا همراهش تا شب عاشورا بیایند تا صحت و دروغ ادعایشان بر خودشان آشکار شود و هم در تاریخ بهعنوان نمونه ثبت گردد و هدف از بیان آن نیز این است که بدانیم امام عصرمان، سرور و مولایمان فرزند گرامی اباعبدالله (ع)، اباصالح المهدی (عج) همانگونهای عمل میکند که جدشان عمل فرمودند. پس در شعار و گفتار و ادعایمان صادق باشیم. بترسیم از آن روزی که واقعیت آن را بر ما آشکار کنند و عبرت تاریخ شویم. چارهی کار شناخت امام بهعنوان عقل کل و منتخب الهی و پیشوای راستین است که عشق به هدایت و نجات مردم با تار و پود جان مبارکش آغشته شده. چه توصیف زیبایی از این عشق را مولایمان، امام عصر (عج) از اباعبدالله (ع) فرمودند که ای خالق یگانه راز قلب جدم حسین را چگونه یافتید که او را اباعبدالله نامیدید تا عبد را معنا کند؟ پس پیشانی عبد میشکند، قلبش تیر میخورد، سرش جدا میشود ولی آرام نمیگیرد. آواز تلاوتش در فضای زمان میپیچد: ای بندگان در بند شیطان سر پر شورم هنوز شور هدایتتان را دارد. گرچه بین آن و بدنم جدایی افتاده ولی هنوز عاشق است تا بگوید بیایید، خداوند مهربان است.
بله، شیعیانی به سعادت و نجات دست یافتند که موارد ذکر شده را با تمام ذرات وجود خود، باور کردند ولی افسوس که بیشترینشان خودباور بودند. در زمان امیر مؤمنان در جنگ صفین معاویه چون خود را در خطر شکست دید قرآنها را به نیزه زد. شیعیان دست از جنگ کشیدند. امیر مؤمنان هرچه گفت این خدعه و نیرنگ عمر و عاص است، من خود قرآن ناطقام، اینها پوستی بیش نیست، گفتند علی کافر شده با قرآن میجنگد. در انتخاب حَکم فرمود ابن عباس را حَکم قرار دهید ابوموسی اشعری مردی بیعقل و تدبیر است، قبول نکرده گفتند ابوموسی ریش سفید و مؤمن است و در زمان امام حسن (ع) که امام با صلحی تیزتر از شمشیر بر فرق معاویه کوبید، شیعیان او را ذلیل کننده نامیدند و امام حسین (ع) را شیعیان کوفه دعوت کردند پس از آمدن ایشان گفتند زمان، زمان جنگ با یزید نیست. بله با این خودباوریها نه تنها خود را نابود کردند بلکه قلب نازنین امامان را نیز به درد آوردند که از این نمونهها در تاریخ و در عصر حاضر فراوان دیده میشود. امام سجاد (ع) چه زیبا آن را توصیف فرمودند: این مردم ندای امتی را نمیشنوند که همواره از دوری امامشان ندبه و زاری سر میدهند و شبها و روزها نام پربرکتش را میخوانند ولی جز صدای خویش، صدایی را نمیشنوند زیرا خیمهی حق را نمییابند. آنان شب و روز را به امید گشودن دری بر روی خویش سپری میکنند ولی همانند مردمی که مسجد را ترک گفتند بعد از شنیدن سخن امامشان برمیخیزند و میروند. به دنبال دعوتش به راه نمیافتند و جان خویش را در آن هدف از شر شیطان نفس نمیرهانند. اکنون من در کنار شما به عینه میبینم که آنچه مردم این زمان و یا آن زمان در آتشش میسوزند خودباوری است. باوری که همواره عمرشان را به تباهی کشانده است.
مهمانان خانهی مقدس امام عصر و زمان اباصالح المهدی (عج) پس با شنیدن خطابههای محرم باید به یقین رسیده باشیم که خودباوری آفت دین، ایمان و سعادت دنیا و آخرتمان است. باور کنیم که نجات و رستگاری در اطاعت و فرمانبرداری بیچون و چرا همراه با عشق از امام عصرمان است. پس با اندیشه و تفکر همهی فرمایشات ایشان را بخوانیم و عاشقانه عمل کنیم و به وجود مقدسشان ابراز داریم که ما منتظران و دلباختگان شما زمان را در انتظار آمدنتان که حق هستید به خدا میسپاریم تا ارادهاش آشکار گردد و حق جاودان شود و باطل برای همیشه افسانهی دهر، پس شما را در همهی زمانها میخوانیم: