بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم 1444 ه.ق- حرکت به سوی نور)
خطبهی شب چهارم
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
سلام بر آیینهی زمان و آنچه در آن به یادگار میماند. خاطرههایی که عمر انسانها با آن به پایان میرسد. زمان ودیعه دارش میشود. آیندگان به صفحهی زمان میآیند. به گذشته میاندیشند. همان سببها که سازندهی عمر یک انسان بوده اکنون بهصورت غباری در ذهنها باقی مانده مانند کعبهی مکرمه که شاهد و مشهودی زنده و پاینده است. به مردمانی که به دورش به گردش درآمدهاند مینگرد. آنها از این خانه چه میخواهند. خانهای که در ظاهر چند تکه سنگ است که به روی یکدیگر قرار دارد. دستها را بر سنگ میگذارند، این سنگ با بقیهی سنگها متفاوت است پس نامش سنگ نیست. او توان درک دستهایی که بر رویش میگذارند را دارد. به درد دلها گوش میدهد. شکر بر آستان کبریایی خالقی که گوش سنگ را شنوا نمود تا نیاز بندهاش را که با او سخن میگوید را در جانش به امانت نگه دارد.
اکنون سالها از آن زمان میگذرد. خاکها به سنگفرشها تبدیل گشته، کعبه لباسی از طلا به تن نموده. سنگهایش از دسترس دور گشته. مسافرانش به دورش به چرخش درآمده تا سنت حج را به انجام برساند. از آن زمان حرفی برای گفتن وجود ندارد. احساسها به منطق تبدیل گشته و دیگر مرکزی در قلبها ندارد مانند صحرای کربلا که هزاران خاطرهی تلخ و شیرین را در خود جای داده و هرساله تقویم جانش گشوده میشود. همان میراثهایی که اکنون وارثانش به قهرمانانش میاندیشند. صدای مولایشان را میشنوند. او ما را به بزم خویش خوانده.
امروز ۴ محرم است. روزها به هدفی که برایش به سر و سینه میزنید نزدیک میشود. صدای امام (ع) به صحرا جانی هدیه فرموده که همواره در جانش طنینانداز است و باز شما را میخواند. محرمی دیگری آمد. آیا با روزها و شبهایش همراه هستید؟ به چه میاندیشید؟ اکنون شما مهمان هستید و کربلا میزبان است پس هر آنچه میخواهید را بگویید تا برایتان ذخیره کند. او حقمداران را دوست دارد همانانی که جانشان در محور اطاعت از پروردگار میگذرد نه در آنچه علایقشان به آنان حکم میکند. عشق را در قالب اطاعت میبیند و در آنچه روزهای عمرش در آن میگذرد پس به ساعتهایی که در گذر زمان بهترین متاع عالم است میاندیشد. قهرمانانی که توانستهاند از مرزها عبور کنند، تمام بندها را بگشایند، زمان را به خود اختصاص دهند تا جاودانه در آن باقی بمانند و او هر شب میآید تا مهمان منتظرانی شود که در تمام لحظات دولتی را طلب کردهاند که زمانها و دورانها در آن به کمال میرسد پس با منتظران زمان او را میخوانیم به ندای: