بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم 1444 ه.ق- حرکت به سوی نور)
خطبهی شب پنجم
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
سلام بر زمان و آنچه در جانش در جریان است. جانی که معمای دورانها را به مانند رودخانهای خروشان به دریای احسان الهی میرساند تا مشتاقان حوادث را از زبانش بشنوند و آنگاه به فرمودهی کتاب آسمانی حق و باطل را در آیینهی جانشان دریابند.
امروز کعبهی مکرمه به قامت نورانی پیامبری مینگرد که در سینهی مبارکش ندایی او را به نجات میخواند و او دست بر سینه میگذارد: پروردگارم هرگز صبحی را به شام نرساندهام که غم سنگین جهل مردمان را بر پشت خویش احساس نکنم. مردمانی که زندهاند، میخورند، میخوابند، فرزند دار میشوند ولی نامشان را نمیدانند. صحبت میکنند ولی نمیشنوند. عاقبتشان در عمری خلاصه میشود که خیری در آن یافت نمیشود پس چگونه خواهند بود امتی که به تمام فُنون و علم عالم آگاهی دارند. تمام فرصتها را میشناسند ولی نمیتوانند صحبت کنند. زبانشان توان گفتن حق را ندارد. به کنار آیینه میروند. من یادگار کدام دوره هستم؟ دورهای که به تمام وسایل راحتی مزین است. پس چگونه توان درک سفری را دارد که سالهای زیادی از آن میگذرد. سالهایی که برایش حقیقت یک ماجرا را دارد پس به کنار شهیدانش میرود. صدایی در قلبش طنینانداز میشود. او را میشناسی؟ او کیست؟ حقیقت زندگیاش را در کدام حماسه تماشا کردهای؟
امروز پنجم محرم است. شبی که مهمانانش را میشناسد. همه آمدهاند. دلتنگ قهرمانان صحرای کربلا هستند. سالهاست که حماسهی دلاوری آنان را شنیدهاند و باز مشتاق تکرار همان گفتهها هستند. رمز این اشتیاق را درک نمیکنند. میآیند تا با نام مطهرشان سینهی خویش را به حقیقت اطاعت آراسته کنند. به میدان میروند. آنچه در میدان دیده میشود جوشش حقیقت بندگی است همان جوششی که برای او ناشناخته است زیرا بندگی نفس اماره اجازهی چشیدن حقیقت جانش را نمیدهد. چه زیباست همراهی کاروانی که جانهای مشتاق بسیاری را در پروندهی خویش دارد آنانی که از فرط حرارت، تیغ بر فرق خویش کشیدهاند تا خونی بر چهرههایشان جاری شود که حکایت از درونی پُرشور را بر همگان تفسیر کند. درونی که با حقیقت بندگی بیگانه است. او همان زائر کعبه است که به دور نفس خویش چرخیده است. چارهی همهی این جهلها در «من کی هستم» یافت میشود. باید به دنبال خلیفهای باشی که نشانش در این شبها یافت میشود؛ همان نشانی که قرآن کریم میفرماید شهیدان زنده هستند و در پیشگاه پروردگار روزی میخورند. امشب روزی آنان را در دولتی طلب کن که هماکنون در آن هستند و برای رسیدن به این روزی عظیم دست به دعا بردار و بخوان: