بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم ۱۴۴۴ ه.ق- حرکت به سوی نور)
خطبهی شب ششم
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
سلام بر روز و شبی که شاهد و مشهود عمر آفریدههای پروردگار است. آنانی که در آن به دنیا میآیند و آنانی که از دنیا میروند. جانهایی که پرتو انوارشان خلقت را معنا میکند. به دنیا میآیند تا ظلمت معنای خویش را گم کند. در همین روز و شب رشد میکنند تا همگان شاهدی باشند بر کودکی و نوجوانی و جوانی وجود مقدس پیامبر (ص).
جانی که پیامآور قرآن کریم بود تا زمانها از پی یکدیگر بیاید و برود. امتها بر صفحهی زمان ظاهر شوند. هدایت را در میراث نبوت بجویند. در دریای احسانش غوطهور شوند. گرمی وجود با برکتش را در قلبشان احساس کنند و اینک سالها از رسالتش میگذرد. نام مبارکش گرهگشای جانهای در بند شیطان نفس میشود تا معنای هدایت بر همگان آشکار گردد. هدایتی که پرچمدار حق است و باطل در آن راهی ندارد همانگونه که پروردگار فرموده: گواه امتش است در قیامت.
امروز ششمین روز از شبهای محرم است قلبها به زمان سفر میکند. پروردگارم من میراث دار حقی هستم که هماکنون در محضرش نشستهام. میخواهم با زبان حزن و اندوه به میان لشکری بروم که آمادهی جهادی سنگین است. به میدان میرود. صدای مهربانی در جانش طنینانداز میشود. باز آمادهی سفر با شهیدان کربلا شدهای؟ به کجا سفر میکنی؟ به ارادهای که جز حق را نمیبیند. او در کنارت مینشیند. آمادهای با من به میدان بروی؟ پس لباس رزم بپوش. با نفسی مبارزه کن که سرابی خوش رنگ و بو میباشد. او تو را در برهوت جانت رها میکند تا نعمتهایت به یغما برود.
به حقیقت «من کی هستم» اندیشه کن. تو خلیفهای هستی که پایههای خلافت خویش را بر سراب جانی بنا نهادهای که سست و بیحاصل است. باید از او بگریزی تا بهشتی را درک کنی که امشب از بوی جان شهیدان جان گرفته و همگان را به دولتی میخواند که عاشقان کویش آن را زمزمه میکنند به نوای: