بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم 1446 ه.ق- راهیان نور)
خطبهی شب افتتاحیه
۱۵ تیر ۱۴۰۳
حمد و سپاس پروردگار عزیز و حکیم را سزاست و همه حمدها شایسته و سزاوار اوست چون حمد نامی است که سایهاش آفرینش را به نام خود به ثبت رساند. جنبندگان به امرش به حرکت درآمدند و جانها در قالبشان به انوارش زنده شدند. ضربان زمان به امرش به حرکت درآمد و زندگان و مردگان از هم باز شناخته شدند و مسیر حق از باطل جدا گردید. کلمات به مدد زبان آمدند تا او را در جایگاهش به عزتی مداوم و تمام نشدنی خبر دهند. دستان رحمت الهی به سویش به حرکت درآمد تا جان ضعیفش را به انوار حمد بیاراید. جدایی حق از باطل ریشه در آفرینش دارد هر زمان باطل به حق نزدیک شد توسط برگزیدگان الهی نابود گردید چون این فرموده پروردگار متعال است که باطل کف روی آب است و محکوم به فنا و حق پایدار و جاوید است.
حال که میرویم ماه محرم را در مهدیه در این خانه مقدس دور از اوهامات و گفتههای مکذبین با فرمودههای حقیقت نهضت عاشورا از زبان گوهربار مولا و سرورمان امام عصر و زمان اباصالح المهدی (عج) مانند سالهای گذشته با خطابههای گرانقدر به گوش جان بشنویم، ضمن شکرگزاری خداوند رزاق که روزی ما را از بهترینها قرار داد و تشکر از مولا و سرورمان.
آغاز میکنیم محرم امسال را از زبان اباعبداللّه الحسین (ع) به جدشان پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) که با قبر رسول اللّه در شروع حرکت به سوی کوفه چنین فرمودند:
یا رسولاللّه، غمی بزرگتر از فراق شما در جانم ندارم پس در این چند شبی که به حرکت مانده از انوار بابرکتتان جدا نخواهم شد. شما شاهدی زنده هستید بر گفتارها همانگونه که فرمودهاید: اگر با کشتن من ایمان میآورید پس مرا بکشید. افسوس آنان که مرا میکشند در آتش قیامت هم فیها خالدون باقی میمانند. خون من در هدایتشان اثری ندارد؛ بر کفرشان افزوده میشود و از حق میگریزند. آیندگان داستانهای زیادی از این سفرنامه در کتابهایشان مینگارند. بر قهرمانان داستان لباسهایی از عجز و ناله میپوشانند. داستانی که در آن قهرمانان مردهاند و زنان و کودکان اسیر شدهاند. افسوس هرگز این سفر عظیم به سوی حق حرکتی را در زمانها به همراه ندارد تا عقلها در آن اندیشه کنند. اینک گوشها ندای مرا میشنود ولی بار سفر نمیبندد. منتظر دولت حق است، بدون توشهی راه. شما بارها دربارهی این امت فرموده بودید: آنها کسانی هستند که پیکی برایشان اعزام نمیشود گوشهایشان پیک آناناند پس میشنوند؛ یا بار سفر را برای این دعوت میبندند و یا در خانههایشان میمانند ولی من بار سفرم را به دستان پر مهر و ملکوتی جانشینم میسپارم و میگویم: ای جان زندهی عالم، تو را در بزرگی دولتت میستایم.
بله ما همان امتی هستیم که پیامبر توصیف آن را کردند پیکی برای ما نمیآید. پیک ما خطابههایی است که در این خانهی نور خوانده میشود و آن را گوشهای ما میشنود. آیا به سوی حق حرکت میکنیم یا میشنویم و بعد از چند روز فراموش میکنیم که امام سجاد (ع) برای پدرش امام حسین (ع) آن را فرمودند که:
خوشا به حال مهمانانی که در کنار خیمهی شما خیمهی خویش را برپا میکنند؛ شاید ندای امتی را نمیشنوند که همواره از دوری امامشان ندبه و زاری سر میدهند و شبها و روزها نام با برکتش را میخوانند ولی جز صدای خویش صدایی را نمیشوند زیرا خیمهی حق را نمییابند. آنان شب و روز را به امید گشودن دری بر روی خویش سپری میکنند ولی همانند مردمی که مسجد را ترک گفتند بعد از شنیدن سخن امامشان برمیخیزند و میروند؛ به دنبال دعوتش به راه نمیافتند و جان خویش را در آن هدف از شر شیطان نفس نمیرهانند. اکنون من در کنار شما به عینه میبینم که آنچه مردم این زمان و یا آن زمان در آتشش میسوزند خودباوری است؛ باوری که همواره عمرشان را به تباهی کشانده است. افسوس در ارادهی الهی برای برقراری حق و نابودی باطل، زمان بهترین وارث است پس ما نیز بر این اراده سر تسلیم فرود میآوریم و خیمهی حق را میجوییم زیرا جز با آن و در کنار آن به آرامشی که وعدهی پروردگار است دست نمییابیم.
اینک در خاتمه فرمایش امام حسین (ع) در مورد امت آخرالزمان به یاران خود فرمودند را بیان میکنیم:
آیندگان امتی خواهند بود که با لحظهلحظهی این حرکت همراه شده و خود را در سیمای شما تصور نموده و آرزوی جایگاهتان را در جانشان مانند خونی که در رگهایشان جریان دارد و ضامن حیاتشان است از پروردگار مسئلت مینمایند زیرا امامشان نه در جنگ است که مددش کنند و نه در کنارشان که با او از روبرو سخن بگویند آنان به گرمی نامش کنار یکدیگر مینشینند، احساساتشان مختص خودشان است، هیچکس راجع به آنچه در درون دارد سخن نمیگوید، همواره با حلقه اشکی او را به ظهور میخوانند. پس ما نیز حق را طلب میکنیم: