بسم الله الرّحمن الرّحیم
(محرم 1444 ه.ق- حرکت به سوی نور)
خطبهی شب افتتاحیه
۷ مرداد ۱۴۰۱
سلام بر حقمداران، عاشقانی که با دیدن حق سر از پا نشناخته، عاشقانه و مشتاقانه به منای عشق رفته و سر را بر سنگ بندگی گزارده، منتظر تیغی که از عسل برای شیرینتر است میباشد. او رسم دلدادگی را از پیامبرش آموخته که در زمانی به جنگ باطل رفت که انسان در پرتگاه امیال نفسانی در بالاترین درجه خود قرار داشت. جانش در غربت اتصال میسوخت و آن آتش را در جان سنگ جستوجو میکرد. او را میتراشید و دستساز خویش را مایهی نجاتش میپنداشت. در غربت حق جانی مطهر در کوچه و بازار مشغول تماشای این گمگشتگان از حقیقت وجود بود. چه تدبیری جان ذلیل شدهی خلیفگان الهی را از این ورطهی ظلمت نجات میبخشید. به آنان فرمود این چه جهلی است که عقلتان را در امیال شیطانیتان فرو برده. جان پیامبر آماج تیرهای غربت میشود. آتش هوسها به طرفش نشانه میرود. جان مطهرش بارها هدف سختترین جراحتها واقع میشود. باز یک تن در مقابل خلیفگانی مرده در نفس ظاهر میشود و باز حق میماند و باطل با همهی قدرتش خُرد میشود و نشانی از آن باقی نمیماند.
درود و صلوات بیپایان بر پیامبران حضرت محمد (ص)، خورشید هدایت، رحمت للعالمین بود و ذره ذرهی جان مطهرش در اشتیاق هدایت و نجات بشر میسوخت ولی افسوس جهالت و اسارت نفس امتش درمان نشد و میراث هدایتش قرآن را مهجور و اهلبیتش را آزار و شهید کردند و با دین بازی کرده و به دلخواه نفس خود تغییرش دادند درحالیکه خداوند فرموده من زمین و آسمان را به حق آفریدم و همهی امورش به حق در جریان است ولی انسان آفرینش خود را به بازی گرفته به باطل عمل کرده و خود را از مقاماتی که خداوند به او عطا کرده بود محروم نمود.
در نهضت عاشورا نیز امام حسین (ع) با تمام داشتههای خود، فرزندان و نزدیکان و یاران خود راه و رسم حق مداری و ظلمستیزی و آزادگی و تقوا و از فساد و نفاق گریزی را بنیان نهاد تا عبرت بشریت شود ولی افسوس مدعیان دوستدارانش آن را به بازی گرفتند و هرساله به دلخواه خود در آن تغییرات داده و با تکرار و مکررات ده روز محرم را میگذرانند و پس از آن دهه همه را فراموش میکنند و ما شکرگزار پروردگار کریم و سپاسگزار مولا و سرورمان، امام عصر و زمان اباصالح المهدی (عج) هستیم که در طی سالها با واقعیت دین و زندگی اولیاء و نهضت عاشورا آشنا شدیم ولی باید که بدانیم پروردگار کریم در کتاب آسمانی فرمودند: آیا مؤمنان را وقت آن نرسیده است که دلهایشان در برابر یاد خدا و آن سخن حق که نازل شده است خاشع شود. همانند آن مردمی نباشند که پیش از این کتابشان دادیم و چون مدتی برآمد دلهایشان سخت شد و بسیاری نافرمان شدند.
پس پاسخ کتاب آسمانی چیست؟ آیا موقع آن نرسیده تا کمی در کارهایمان اندیشه کنیم؟ سؤالهای مطرح شدهی وجودمان و خطبههای محرمهایی که شنیدیم پاسخ داده و در زندگی عمل کرده و باورهایمان را به آن نزدیک کنیم. باید که به خطبهها و شنیدهها اندیشه کنیم تا به مصیبت جهل دچار نشویم زیرا فردی که عقلش به رشد میرسد و میتواند در دینش تفکر کند به ثواب و عقابش بیندیشد، به فرامین عمل کند و به اسوههای معرفی شده متوسل شود و آنگاه نفس را به میدان عمل آورد یا بر آن سوار شود یا به او سواری دهد. اگر عقلش ناتوان بود و نتوانست تشخیص ثواب و عقاب را بدهد آنگاه جهالت به میدان میآید و انسان جاهل نامیده میشود و پروردگار کریم نسبت به ناتوانی آنان بخشنده و مهربان است. پس عقلی که در معرض وسوسههای شیطان نفس است عقل جاهل نام دارد و اشتباهاتش از ناتوانی درکش سرچشمه میگیرد. مرتباً در حال توبه از گناه است و در اثر تکرار این عمل هر روز بیشتر گرفتار جهالت میشود و دیگر نمیتواند انسان نام بگیرد بلکه پروردگار عالم او را جزءِ چهارپایان و کسانی که قادر به شنیدن نیستند قرار میدهد. پس در دههی محرم باید عبرتها برایمان آشکارتر شود و جهالتها نمایانتر باشد.
اینک در این شب آغاز میکنیم به اذن پروردگار کریم و امام حسین (ع) و امام عصر اباصالح المهدی (عج) دهه محرم را که در شبهای آن خطابههای گرانقدر و گهرباری که در آن از معرفت و بندگی و حق و هدایت واقعی سخن میگوید خواهیم شنید و چون اتمام حجت است بر ما، پس به دقت گوش داده و عملهایمان را به آن مزین کنیم و منتظر دولتی باشیم که در آن حقیقت حق و بندگی را با تمام وجود احساس خواهیم نمود. پس سلام بر دورانی که ارواح مؤمنین در تماشای آن بر خالق هستی درود میفرستد که آنچه آفرید به حق بود و آنچه تدبیر فرمود بر پایهی عبودیت و بندگی بارگاه با جلالتش بود. پس برکات الهی در زمانی است که حق از باطل جدا گردد و بوی حق ظاهر شود و مشتاقان حق آن را ببویند و انتظارشان به پایان رسد و دلهایشان محل جلوهی حق گردد. پس ای منتظران برای ظهور آن، لحظهشماری کنید و برای آمدنش یکصدا فریاد کنید: