بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی سالروز آغاز امامت حضرت مهدی (عج)
۲ بهمن ۹۱
به نام آفریدگار یکتا، آفریدگاری که در مورد جمال بیهمتایش فرمود: از آنجایی که مرا نمیبینید من شما را میبینم و شکر بر آستان کبریایش که نگاه محبت آمیزش را بر جان آفریدههای خویش صدقه و احسان نام برد تا هرگاه بر جان خویش نظر میکنیم حرارت محبتش را احساس کنیم پس ستایشت میکنیم ای خالق جانمان.
امروز نگاه پرمهر خالقمان را در دقیقههای زمان احساس میکنیم روزی که رمزش در جاء الحق جاودانه شد تا سالها بگذرد و زمانها طی شود، جانهای مشتاق بیایند و بروند، نامی را حامی خویش بدانند که هرگز در خانهی دنیا مهمانش نبودند؛ خانهی مولایشان را در قلبشان به تصویر کشیدهاند و خود را بر آستانش مهمان کردند.
امروز هزار و اندی از روزی که ردای امامت بر قامت آخرین وصی پیامبر پوشاندند گذشته است. آن روز سر مبارک امام حسن عسکری (ع) بر دامن منجی عالم بشریت چون گوهری میدرخشید. نگاه پر محبت امام بر چهرهی آخرین وصی امامت مانند نگاه پیامبر (ص) بود بر چهرهی علی (ع) آنگاه که فرموده:
علی جان، چه خواهی کرد با ردایی که امانت قرآن کریم است؟ او را بر قامت چون گوهرت میپوشانی تا نامم همواره بر زمان، تا قیامت بدرخشد و جانشینانم انوار آن درخشش باشند، و اینک تویی که نامت همچون نام پروردگارم تاریکی و ظلمت را در هم میشکند و انوار رسالت را بر جانهای مشتاقانش مینشاند پس به آغوشم بیا تا بویت را به ارمغان ببرم و امامت را بر جان شیرینت بچشانم تا هرگز طعمش را که طعم وحی است از جانت جدا نکنی و من صورتم را بر صورت امام عصرم چسباندم تا نفس مبارکش تا قیامت همراهم باشد تا آنگاه که به امر پروردگارم از دیدهها در حریم غیبت قرار میگیرم و زمانها را در روزها و ساعتها میگذرانم، امام امتهایی میشوم که بوی 11 امام را در نام من میجویند آن را به مشامشان برسانم پس امت من آنگاه که نام مولایشان را بر زبان میآورند مجموعهی امامت را میخوانند و همانگونه که در اسرار غیب میاندیشند و به امید وعدهی الهی صبر میکنند تا ظاهر امامشان آشکار شود و بتوانند چهرهی 11 امامشان را در چهرهی آخرین وصی امامت ببیند باید شاکر خالقشان باشند که رودخانهی خروشان امامت را همواره در جوش و خروش قرار داد تا تشنگانش بر سر سفرهی احسانش بنشینند و از طعام دل نشینش تناول کنند.
اینک برای شکرانهی این نعمت بیپایان به حمد و ثنا نشستهایم تا از این سرچشمه به سرچشمهی سلسبیل لطف و احسان پروردگار عالم متصل شویم و او را به نامهای نیکویش بخوانیم پس به انتظار وعدهاش جانمان را در اطاعتش از شر نفس اماره محفوظ میکنیم و بر جانمان نهیب میزنیم که ای جان، تو را به امانت به غربتی فرستادند که تمام نعمتهایش نشانی از خانهات بود پس دلتنگ خانهات باش تا بر آن وارد شوی و بر تختی بنشینی که جایگاهت بود و از آبی بنوشی که به طعمش، جانت نام خویش را مییافت پس نامی جز آن نام را برمگزین تا زینت دولت ظهور باشی و همانگونه که دوست میداری در چهرهی مولایت بنگری و هر لحظه امام را در ذهنت به آن چهره میآرایی جانت را در بهشتی تصور کن که از آن به سرزمین غریب مهاجرت کردی پس مشتاق بازگشت باش و برای نزدیکیاش فریاد کن: