بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی روز عرفه
۱۷ تیر ۱۴۰۱
سلام بر طلوعی منور و ساعاتی مطهر، زمان تپنده، آغازی که پروردگار امر فرمود: مرا در صبحگاهان و شبانگاهان به پاکی بستایید. آغازی منور از حمدی که ظلمت شب را میشکافد تا نوید صبحی منور را بدهد. آغازی که پروردگار به ساعات مطهرش قسم یاد میکند تا جام جانها نوشندهی رحمتی شود که به آن فرمان داده شده. زبانها در کام جانها چشنده فرمانی است که همگان را بر سر سفرهی روزی گستردهی الهی میخواند پس آنچه در جانها در جریان است لطفی است که خالقشان در ساعات عمرشان به امانت نهاده تا توان جانشان را بیازماید.
شکر پروردگار رحمان و رحیم را که ده شب و روز ذیالحجه را منور به لطفی نمود که بندگان عاشقش قرب الهی را که در صحرای محشر درک خواهند کرد در مکه و صحرای عرفات و منا احساس کنند و مشتاق رسیدن به الیه راجعون شده و برای قیامت لحظهشماری کنند. ده شب معلومات که خیر کثیر در آن است را میقات نام نهاد همانگونهای که در قرآن فرمود:
وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً
وعده کردیم با موسی سی شب و تکمیل کردیم آن را به ده شب دیگر پس تمام شد قرارگاه پروردگارش تا چهل شب. در این ده شب میقات رازهایی پنهان است که باید آن را درک کرده و عمل نمود. همانگونهای که حضرت موسی (س) در آن ده شب و روز در رسالت تمام انبیای گذشته و آینده سیر کردند و در آخر به مکه و بعد از آن به صحرای عرفات و منا رفتند. مشغول عبادت و مناجات شدند که قسمتی از آن را برایتان نقل میکنیم.
حضرت موسی (س) به کوه مشرف به مکه رسیده از آن بالا رفته چنین با کوه صحبت فرمودند که: ای سنگهای زیر پای من آیا ترس شما از آن آفرینندهی بیهمتا شما را چون غباری در آسمان پراکنده خواهد کرد، غبار آن عظمت اکنون در جان من است که هر لحظه دچار آن فرمان میشود و از هم جدا شده و متلاشی میشود و چون پنبه آماده کار تمام گرهها از هم باز شده و تار و پودهای وجودم قابل دیدن و لمس کردن است.
حضرت موسی (س) رو به کعبه ایستاده و دعا میکنند که: ای شکافندهی موجهای گران و صخرههای سنگی بر دریای وجود فرزندان آدم از حضرت نوح تا حضرت خاتم (ص) رحمتها فرستادی و لطفها کردی. تو پاک و منزهی آنان که به راه شیطان نرفتند و موج دل را شکافتند تا سپاه توحید به سلامت از آن عبور کند درِ آن را به روی شرک و پستی فرو بستند و بدیها را در وجود نابود کردند. یارو مددکار باش ای آفریننده و صورت بخشنده.
حضرت موسی (س) به صحرای عرفات نزدیک میشوند و میفرمایند: ای محشر دلها در دل سیاه و گلآلود بندگان ستارهی عشقی میباری و وجودشان را استحکام میبخشی. به پاهای خسته من قوت رفتن بده و من امشب در دل تو میمانم و سنگها و خاکهایت را میشکافم و سرِّ آن را مییابم، گوهر آن را میربایم و در صندوقچهی دل پنهان میدارم. پیامبر تا طلوع فجر در سجده بودند و در مورد قوم خود که در غیبت ایشان گوسالهی طلایی ساختند و عبادت میکردند و همهی کسانی که اینگونه عمل میکنند فرمودند که: اگر انسان در وجود خود غیبت از وحی داشته باشد نفس او خدایی برایش میسازد طلایی و زیبا که به گِرد آن گردش کند. آنچنان محو او شود که جز کشتن آن وجود چاره دیگری برایش نباشد. آن جان اگر نمیرد فاسد میشود و محیط را آلوده میکند. حضرت موسی (س) برای گرفتن تورات به بیتالمقدس و بعد از آن به کوه طور رفتند.
بله این بود قسمت کمی از میقات حضرت موسی (س) پس باید این دهه را درک کنیم و با تمام توان قلب و جان را به توحید و ایمانمان قوت بخشیم.
اینک در آستانهی عید قربان روایتی زیبا را از زبان یکی از حاجیان زمان حضرت اسماعیل (ع) نقل میکنیم که: روز عید قربان پس از طلوع خورشید حضرت اسماعیل (ع) بر سنگی که پدر سر مبارکش را بر آن گذاشته بود رفت و به صدای بلندی که تمام حاجیان قادر به شنیدن آن بودند گفت:
من قربانی این روز مبارکم. زمان همواره ودیعه دار این فرمان الهی خواهد بود پس قبل از آنکه چاقو بر گردن ذبح خویش بگذارید سر بر سجده شکر الهی بنهید که قربانی را به زبانی مزین فرمود که قادر است تا رمز و راز قربانی را فاش کند. در همان زمان درحالیکه همهی حاجیان شاهد این صحنه بودند آسمان شکاف برمیداشت، انواری زیبا بر صحرای منا میتابید و زبان زمان به سخن درمیآمد که: ودیعه دار رسالت انبیاء، منا همواره نام مبارکت را بر سینه میفشارد تا عبادت حج با قربانی خویش وارد این صحرا شود. سرها آمادهی تراشیدن شود و حاصل حج به بریدن گلوی گوسفندی پایان یابد.
چه زیبا آن را حضرت زهرای مرضیه (س) تفسیر فرمودند که: شیرینی آیات الهی در جان همگان مانند شهدی است که همواره مِنا را به تصویر میکشد تا مقام بندگی مختص به صحرای مِنا نباشد بلکه سر اطاعت همواره بر آستان الهی به مانند سنگی باشد که سر حضرت اسماعیل (ع) بر آن به مانند نگینی درخشید تا میراث دارانش در دورانها به دنیا بیایند. سر بر سنگ صحرای منا بگذارند تا چاقوی عشق الهی بر گردنشان نشانه برود و سری را قطع کند که با یا رب یا ربش جان عالم را منور مینماید. میراث حضرت ابراهیم (ع) آنچنان ثروتی است که خزانهاش تهی نمیشود بلکه طبق فرمان الهی همواره بر گنجینهاش افزوده میشود تا راز بندگی در سینهها تا قیامت باقی بماند.
جدم حضرت ابراهیم (ع) همواره از منتظران دولت ظهور هستند که اینگونه فرمودند به هدیهای که پروردگارم به زمان تقدیم فرموده شکرگزار هستم تا صدای مرا به گوش امت فرزندم برساند همانانی که در کتاب الهی مرا جستجو میکنند به خانهی کعبه میروند تا جای پای پیامبرش را مشاهده کنند همان پایی که اکنون نام فرزندش را به جهان عرضه داشته تا عاشقانش او را بخوانند و از جام عشقش آنچنان مست شوند که هیچ امتی آن را به یاد نیاورد.
پدرم حضرت ابراهیم خلیل (ع) طبق فرمان الهی همگان را به زیارت خانهی کعبه خواندند. صدای ملکوتیشان در جانها وارد شد تا به محور خانهای بچرخند که تمام هستی جانها در آنچه به ودیعه نهاده شده و فرزندشان همگان را به آنجا خواهند خواند تا عظمت دولتی را مشاهده کنند که دیگر در آن هیچ ظلمی وجود ندارد.
پس شکر بر آستان کبریایی خالقی که بندگان خویش را همواره در برکت رحمت خویش قرار میدهد پس برای برپایی دولتی که حضرت ابراهیم (ع) منتظر آن است فریاد کنیم: