بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی روز اربعین
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
سلام بر ایام. امانتدار ثروت جانها در گذر زمان. جانهایی که با پروردگار عهد و پیمان بستند که جز با حق نمانند. امروز اربعین این جانهای مطهر است. همانانی که به ندای حق پاسخ دادند تا حق و باطل را معنا کنند. امروز جانها در طلب حق با تحمل رنج بسیار به طرفشان در حرکت هستند. میروند به ندای مولایشان که در زمانها در جریان است پاسخ دهند. کیست که مرا یاری کند؟ در مقابل دشمنی که صد در صد مصمم است تا گلوی حق را پاره پاره کند و این صدا را برای همیشه به فراموشی بسپارد.
امروز دست بیعت حق مداران بهطرف دلهای عاشقی نشانه رفته که جانشان در بند نفس اماره گرفتار نمیباشد. دشمنی که حیات را به ممات تبدیل میکند. تیغی در میان میدان دیده نمیشود. این چه جنگی است که حق را میخواند. برایش نوحهسرایی میکند. به سینه میکوبد. مسافتها را میپیماید، دیدگانش از اشک لبریز میشود. پروردگارش به او مینگرد. وای بر امتی که بر خود اینگونه ستم میکنند. امانت جانشان را در بازار باطل به فروش میرسانند و برای شهیدانی که جز به فرمان حق در این کارزار نجنگیدند بر سر و سینه میزنند. مولایشان اباعبدالله به چهرههایشان مینگرد. این چه مسلمانی است که قرآن را نمیشناسد، عبادت را به بازی میگیرد، از فرمان خدای نفسش اطاعت میکند. از شهادت درکی ندارد. او بازیچهی شیطان است که به مانند مترسکی به حرکت درآمده تا اربعین را بشناسد.
اربعین حاصل رشادت جانهای پاکی است که امروز ساعتهایش آن را معنا میکند. فرمان “اربعین لیله” در جان همگان به جریان میافتد. چه کسی توانست تا به این عهد و پیمان وفا کند؟ آیا ده روز جانش در گوسالهی سامری به یغما رفت و او امروز را به یاد عاشوراییان به شب میرساند تا عمرش در دایرهی تکرارها به پایان برسد و او حقی را با خود همراه نکرده باشد. وای بر جهالتی که ظلمتش را هیچ نوری روشن نمیکند. امتی که منتظر حق است ولی در میدان باطل در مقابل حق ایستاده تا حق را پارهپاره کند و پروردگار فرموده باطل کف روی آب است که محکوم به نابودی است پس در ساعات روزی که فرمان قرآن کریم را در عهد و پیمان “اربعین لیله” به نمایش درآورده مولایمان را به مدد میخوانیم تا دست ناتوانمان را با دستان یداللهی خویش از چنگال شیطان نفس برهاند و ما را در صف حقمداران و منتظران آمدن دولت حقه قرار دهد تا همواره او را به مدد بخوانیم با ندای: