بسم الله الرّحمن الرّحیم
دل نوشتهی شب ۲۳ رمضان شب قدر
۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
در این آخرین فرصتهای شبهای قدر امسال بیایید به درگاه جود و سخای پروردگار کریم ناله و مناجات کنیم که ما را در این رمضان دست خالی و بیبهره نگذارد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بارالها، معبود من، مولای من، خدای من، این منم بندهی مضطر تو که امیدش از همه کس بریده شده مثل شب اول قبر دستم از همه جا کوتاه است. همه تنهایش گذاشتند. خدایا چه کار کنم؟ با تو حرف بزنم؟ ناله و گریه و زاری کنم؟ اصلاً چه بگویم که از آن خبر نداشته باشی. نمیدانم خدایا آنقدر عهد و پیمان شکستم که دیگر جوابم را نمیدهی. نگاهم نمیکنی، یعنی دیگر قبولم نمیکنی؟ و رویت را از من برمیگردانی؟ پس وای بر من، وای بر من و بیچارگی و بدبختیام. به کجا پناه ببرم.
ولی معبود من، این منم بندهی عاشق تو که چشم امید به عفو و مهربانیات دارد. درست است که دستش تهی و رویش سیاه است ولی در این دقایق آخر شب قدر نه تنها به کرم و بخششت امیدوار است بلکه به درگاهت شفیعانی را آورده که من و تو ای مولای من آنها را دوست میداریم.
پس خدای من تو را قسم میدهم به فرق شکافتهی مولایم امیر مؤمنان (ع) و پهلوی مطهر سرورم حضرت زهرا (س) و سر عاشق اباعبداللّه (ع) و جگرهای زهرآلود 9 امام من و وجود گوهربار مولایم امام زمان (عج) که من را ببخشید، حاجتم را روا کنی. پس ای خدا میخوانمت، صدایت میزنم که از من بگذری، رسوا و جزا و عذابم نکنی. مهربانی کن به من، آقا و مولای من، منم بندهات، بندهای که بریده چارهاش از غیر تو. ای خدا، ای منتهای آرزوهایم، امید به کسی غیر از تو ندارم. پس خدای من امیدوارم، خیلی هم امید دارم. درست است که عملی که روی درخواست و توجه و عنایت تو داشته باشم ندارم اما با تمام وجود میپرستمت. میدانم، اطمینان دارم به من نظر و عنایت داری که اگر اینطور نبود در این شب قدر، در این خانهی امام عصرم چه کار میکردم پس مطمئنم تو دعوتم کردی و به درد و دل عاشقانهی من که امید دارم از روی اخلاص باشد گوش میدهی پس من هم میگویم که:
بارالها، ای محبوب من، چگونه مرا خواندی درحالیکه لحظات حیاتم در ضربانهای غفلت از یاد تو سپری گشت و زیباییهای زودگذر من را شیفتهی خود نمود و آرزوهای فرداهای دور مرا در خود پیچید و آنگاه که به ستایش تو ایستادم از نام بزرگ تو محافظت نکردم و آن را به هوسهای زودگذر آراستم ولی تو مهربانتر از آن بودی که مرا مورد خشم خود قرار دهی بلکه مرا به محبت خود نواختی. پس چگونه تو را سپاس گویم و منتظر رحمتت مانم که برایش سجدههای طولانی نکردم و کمر بندگی در اطاعت آن نبستم.
یاریم کن ای خالق من تا به خطاهایم اعتراف کنم و تو را سپاس گویم. ای رب من و خدای من چگونه مرا در به خاک افتادن در برابر قدرتمندی خود میبینی و کوچکی و خوردیام را به من گوشزد نمیکنی بلکه مرا مورد لطف و احسانت قرار میدهی و مرا آزاده و بزرگ میشماری. چگونه تو را ستایش و سپاس گویم. آیا در سینهی من قلبی آفریدهای که گنجایش این مقدار محبت را داشته باشد. ای خالق ضربانهای حیاتم آنگاه که امر میفرمایید تا ساعت وجود از حرکت بایستد و آنگاه مرا در حیاتی دیگر حیات مجدد میبخشی درحالیکه من هنوز فرصت شکر این حیات را ندارم مرا در زندگی دیگر از نعمتها بهرهمند میسازی پس یاریم کن تا تربیت حضور داشته باشم.
در این نیمههای شب قدر با مناجات مسجد کوفه مولایم امیرالمؤمنین (ع) به تو پناه میبرم تا بگذری از جرم و گناهم و ترحم کنی در روز قیامت، مولای من، مولای من.