بسم الله الرّحمن الرّحیم
دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه
دعای آن حضرت پس از نماز عید فطر و اضحی و جمعه
ای خدایی که ترحم میکنی بر کسی که بندگان به او ترحم نمیکنند و ای خدایی که از لطف و کرم آن کس را که غریب و راندهی شهرها شد به درگاهت میپذیری و ای خدایی که اهل نیاز به درگاهت را خوار نمیکنی و ای خدایی که الحاح و اصرار کنندگان را نومید نمیسازی و ای خدایی که بر سینهی کسانی که با ناز و دلال به درگاهت میآیند دست رد نمیزنی و ای خدایی که تحفهی کوچکی (طاعت قلیلی) را از بندگانت میپذیری و عمل اندک را پاداش بسیار عطا میکنی و ای خدایی که هر کس به تو نزدیک شود به او نزدیک میشوی و هر که از تو رو بگرداند او را به سوی خود میخوانی و ای خدایی که نعمت خود را تغییر نمیدهی و به انتقام شتاب نمیکنی و ای خدایی که نهال کار نیک را ببار میآوری تا آن را بیفزایی و از کار بد در میگذری تا آن را ناپدید سازی، آرزوها پیش از رسیدن به منتهای کرم تو با حاجتهای روا شده بازگشتند و جامهای طلب به فیض بخشش تو لبریز شدند و توصیف و نعمت تمام خلق در پیش اوصاف جمال و جلال بیحد و نهایتت هیچ است.
پس والاترین مراتب بر فراز هر والایی توراست و جلال اعظم و امجد ویژهی تو است، هر بزرگی در پیشگاه تو کوچک است و هر شریفی در جنب شرف تو پست است، کسی که بر غیر تو وارد شود (رو آورد) محروم است و درخواست کنندگان از غیر تو زیان بینند و هر کس که به درگاه غیر تو فرود آمده تباه شده و آبروی خود ریخته و به قحطی و خشکسالی دچار شوند، روزی طلبان مگر آنان که روزی از فضل تو خواهند، درِ رحمتت برای همهی خواهندگان باز و عطایت برای سائلان رایگان و فریاد رسیت به آرزومندان نزدیک است، امیدواران از تو نومید نمیشوند و طالبان فضل و رحمتت از عطایت محروم نمیمانند و استغفار پیشگان عذابت نچشند، خوان روزیت حتّی برای گنهکاران گسترده و حلم تو شامل دشمنان نیز میباشد، عادتت احسان و نیکی به بد رفتاران است و روشت واگذاشتن تجاوزکاران به حال خویش میباشد تا آنجا که مدارایت ایشان را از بازگشت غافل نموده و مهلتی که به آنها دادی از بازگشت به سوی رحمتت آنان را مانع گردید.
همانا تو به آنها مهلت دادی که روزی متنبّه شوند و به درگاهت بازآیند و اهل طغیان و عصیان را برای آن مهلت دادی که بداوم مُلکت و قدرتت مطمئن بودی، پس به آنها مهلت دادی تا هر که اهل سعادت است خاتمهی امرش را سعادت گردانی و هر که اهل شقاوت است (پس از مهلت و اتمام حجت) او را مخذول و مردود سازی و همه (اهل سعادت و شقاوت) به سوی آنچه را که مقدّر فرمودی خواهند رفت و بازگشت امورشان به قضاء حضرتت خواهد بود، (هرگونه که بخواهی با آنان رفتار میکنی) هر چه حکومت کنند سلطنت تو سست نگردد و از تأخیر بازخواست ایشان برهانت باطل نشود، حجّت تو از پای ننشیند و سلطنت تو ثابت و استوار است.
پس وای بر آن کس که از تو روی برتابد و ناکامی و خذلان از آن کسی است که از تو نومید شده و بدترین بدبختیها و شقاوت برای کسی است که از تو غافل شود، آن مغرور نمیداند چه عذابهای دردناک که خواهد چشید و چقدر سرگردان در عقاب تو به سر خواهد برد و چقدر گرفتاری او طول خواهد کشید و چه نومید خواهد بود از آسان رهیدن، همهی اینها بر پایهی عدل در قضاوت و از سر انصاف در حکم است که هرگز ستم روا نداری، چون اتمام حجت نمودی و آنچه شایستهی اندرز و ارشاد بود رعایت فرمودی.
تهدید خود را اعلام نمودی و تشویقها از سر لطف داشتی، مثلها راندی و مهلت دادی درحالیکه بر شتاب در عقوبت توانا بودی و مدارا نمودی حال آنکه میتوانستی عجله کنی، مدارای تو از روی ناتوانی و مهلت دادنت بر پایهی سستی و خود داریت از باب بیخبری و به تعویق انداختنت از روی سازش نبوده، بلکه برای این است که حجتت رساتر و کرمت کاملتر و احسانت فراگیرتر و نعمتت تمامتر باشد، همهی اینها در حق خلق از ازل بوده و تا ابد خواهد بود و همچنان حجت تو برتر از آن است که بهطور کامل توصیف شود و مجد و عظمت تو والاتر از آن است که کسی پی به ذاتش برد و نعمتهایت بیش از آن است که به احصاء و شماره درآیند و احسانت افزونتر از آن است که کسی توان شکرگزاری بر کمترین حد آن را داشته باشد و اکنون زبانم از ستایش و تمجید و تعظیم تو از کار افتاده و ناتوان است. و آخرین حدّ تواناییام آن است که نه از سر میل که از سر عجز به درماندگی اقرار کنم، پس اینک من به درگاهت روی آورده و توقع پذیرایی دارم.
پس بر محمد و آل محمد درود بفرست و مناجاتم از کرم بشنو و دعایم مستجاب فرما و روزم را با بیحاصلی به پایان مرسان و در مسئلتم دست رد بر سینهام مزن و آنگاه که به سوی تو بازگردم (پس از مرگ) جایگاه مرا گرامی دار و در جوار رحمتت و بهشت رضوانت مرا منزل ده که همانا تو بر هر چه خواهی قادری و ابداً به تنگ نمیآیی و در برابر خواستها ناتوان نیستی و بر هر چیز قدرت بیپایان داری و هیچ نیرو و قدرتی جز قدرت خدای بلند مرتبهی عظیمالشأن نخواهد بود.