بسم الله الرّحمن الرّحیم
دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه
دعای آن حضرت هرگاه از چیزی محزون میشدند
بار الها، ای بینیاز کنندهی فرد ناتوان و ای نگهبان بندگان از رویدادهای وحشتزا، خطاهایم مرا تنها نموده و یاوری ندارم و تاب خشم تو را ندارم و هیچ پشتیبانی مرا نیست و از ترس لقای تو که بهزودی خواهد انجام شد بیمناکم و آرامبخشی برای خاطرم نمییابم، کیست که مرا ایمنی بخشد حال آنکه تو مرا ترساندهای؟ و کیست که یاریم دهد درحالیکه تو تنهایم گذاشتهای؟ و که مرا نیرو دهد درحالیکه تو ناتوانم کردهای؟ البته ای خدای من برای خلق پناه بخشی، جز آفرینندهی او نیست و جز خدای غالب و توانا بندگان مغلوب و ناتوان را، ایمن نمیگرداند و جز خدای غالب و مسلط بر خلق کیست که تواند بندگان مسئول و مطلوب را یاری کند؟ در صورتی که تمام این وسایل، ای خدای من به دست توست و راه گریز تنها به سوی تو، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و در حال فرار (و نگرانی) پناهم ده و خواستهام را برآور.
بار الها اگر تو روی نیکو و بزرگوارت را از من برگردانی، یا مرا از فضل بسیار خویش محروم سازی، یا روزیات را از من بازگیری، یا رشتهی فیضت را از من بگسلی، به جز از تو هیچ وسیلهای برای رسیدن به آرزوهایم نخواهم یافت و هرگز به کمک دیگری نمیتوانم به آنچه نزد توست دست یابم همانا من بندهی تو و در اختیار توام، زمام امورم به دست توست، با فرمانت مرا فرمانی نیست و حکم تو دربارهام نافذ و قضا و تقدیرت در حقم همان عدل است، مرا یارای بیرون رفتن از قلمرو حکمرانیات نیست و هرگز نیروی تجاوز از حدود قدرتت را ندارم و من جز به وسیلهی طاعت و فضل و کرمت نمیتوانم محبتت را جلب و به مقام رضایت و خشنودیات برسم و به آنچه نزد توست (از خیرات و درجات عالیه) نائل شوم.
خدایا در حالی شب را به صبح آوردم و روز را به شام بردم که بندهی ذلیل توام، جز با کمک و مددت قادر بر جلب نفع یا دفع ضرر و زیانی نیستم، به این ذلت گواهی میدهم، به ناتوانی و بیچارگی خویش اعتراف دارم، پس به آنچه به من وعده دادی وفا کن و عطایت را برایم کامل ساز که من بندهی بینوای زار، ناتوان، بیسامان، خوار، بیارزش، فقیر، ترسان به تو پناه آوردهام.
بار الها بر محمد و آل محمد درود فرست و هرگز یاد نعمتهایی را که به من عطا فرمودهای فراموشم مساز و هرگز دلم را از شُکر احسانهایی که مرا با آن امتحان کردی غافل مگردان و از برآوردن حاجاتم (اگرچه دیر شود) نومید مکن خواه در خوشی باشم یا ناخوشی، در گرفتاری یا آسایش، در عافیت یا بلا، در بیچارگی یا نعمت، در توانگری یا درویشی، در تهی دستی یا ثروت.
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و حمد و ثنا و ستایشم را در همهی احوال برای حضرتت خالص گردان تا آنجا که هرگز نعمتهای دنیا که به من عطا فرمودی موجب شادی من نشود و آنچه محرومم کردی موجب حزن و اندوهم نگردد و قلبم را با جامهی تقوا بپوشان و بدنم را به علمی که مقبول درگاه توست بگمار و مرا به طاعتت مشغول نما و از هر کار دیگر که برایم پیش آید باز دار تا هرگز، چیزی را که تو نمیپسندی دوست نداشته باشم و چیزی را که رضایت تو در آن است ناپسند ندارم.
بار الها بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را برای محبت خویش فارغ و به یادت مشغول ساز و به خوف و خشیتت از ورطهی گناهان رهایی بخش و به رغبت به سویت نیرومندش کن و او را به فرمانبرداریات متمایل نما و در خوشایندترین راهها از نظرت به راه انداز و در تمام دوران عمرم برای شوق به مقامات رفیعه نزد حضرتت ذلیل و خوارش گردان و تقوا را توشهی راهم کن و سفرم را به سوی رحمتت و ورودم را به سرمنزل خشنودیات و بهشت را جایگاهم قرار ده و مرا بر تمام اعمالی که موجب رضا و خشنودی توست قوّت و توانایی بخش و گریزم را به سوی خودت و میلم را در آنچه نزد توست قرار ده، دلم را از اشرار خلقت متنفر ساز، انس با خود و دوستان و اهل طاعتت را به من عنایت فرما و هرگز مرا زیر بار منت فاجری و یا کافری قرار مده و به آنان محتاجم نکن، بلکه آرامش خاطر و انس جان و بینیازی مرا تنها در پیوند با خودت و بندگان شایستهات مقرر فرما.
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا همنشین یار و یاور آنان ساز و بر من منّت گذار و مرا از مشتاقان حضرتت قرار ده و به عملی که تو دوست داری و میپسندی موفق بدار، زیرا که تو بر هر چیز توانایی و آن بر تو آسان است.