بسم الله الرّحمن الرّحیم
هفتهی بیست و سوم (پیدا کردن نشانیِ بازار و خرید متاع)
۱۵ تیر ۱۳۹۰
4 شعبان 1432 (هفتهی اول ماه شعبان)
به نام آنکه خلق کرد جهان بسته را، آنگاه امر فرمود، بیایید و همگی اطاعت کردند (آیهی 83 آل عمران) ۩ آيا ديني جز دينِ خدا میجویند، حال آنكه آنچه در آسمانها و زمين است خواه و نا خواه تسليم فرمان او هستند و به نزد او بازگردانده میشوید ۩ و آنچه را که جبر نامید، اطاعتِ بدون اختیار بود؛ شنوندگانِ نصایحِ قرآن کریم همانهایی هستند که پروردگار فرموده (سورهی مبارکهی مریم آیهی 93) ۩ هیچ چیز در آسمانها و زمین نیست مگر آنکه به بندگی، سوی خدای رحمان بیاید ۩
پس رهروانِ حق، راه را میشناسند، معنایِ تاریکی و روشنایی را در وجودشان جستجو میکنند، آن را مییابند، با نورش میافروزند تا نشانیها به یک آدرس ختم شود و آن، خانهی امن است که پروردگار فرمود (آیهی 26 سورهی حج) ۩ و مكانِ خانه را برای ابراهيم آشكار كرديم و گفتيم: هيچ چيز را شريك من مساز و خانهی مرا برایِ طواف كنندگان و به نماز ايستادگان و راكعان و ساجدان، پاكيزه بدار ۩ پس در آن خانه، جبری وجود ندارد، هر چه هست تواضع و بزرگی است.
سؤال کرده بودیم جبر جانتان را بیابید، آنچه یافتید، مرضهای نفس اماره بود که خود در به وجود آمدنشان اختیار دارید و میدانِ جانتان را محضر تاخت و تازش گردانیدهاید. آنچه جبر نام دارد عمری است که در حلقهی بندگی محصور میشود و شعلهی جانش، قادر به سوختنش نیست تا حصارِ صبر بسوزد و جانِ عاشق، از زندانِ تنش به سوی معبودش به پرواز درآید.
آنانی که توانستند تا از این جبر رها شوند، نامشان شهید است. شهید، یعنی رها شده از بند جبرِ جان؛ زندهای که همواره خورندهیِ نانِ وصل است، طعامش به پایان نمیرسد و مهمانِ بارگاهی است که دربانانش، نشانی بر سینه دارند مانند زمانی که به مهمانی میروید و پذیرایی کنندگان به استقبالتان میشتابند تا در محلِ خود بنشینید و طعامِ منحصر به فردتان را به تنهایی میل کنید.
همان گونه که فرمان داده بودیم، تعارفات اضافه را رها کنید و به حقیقتِ وجودتان نظری کنید، آیا عبادتش را میپسندید؟ اگر عبادتی را که منظور، اطاعت است انجام میدهید مانند چراغی هستید که در معرضِ باد است و هر لحظه در خطرِ خاموشی، بادِ نفس، بر روشناییاش غلبه میکند و فضایلش را به اشعاری که شاعر، وقتی میسراید اول خودش لذت میبرد و بعد به دیگران تبلیغ میکند پس به بازاری بیایید که مغازه دارانش، ویترینهای زیبایی دارند، متاعشان را به نمایش گذاشتهاند تا بهایش را بپردازید و آن را بخرید؛ اگر خریدید، مالِ خودتان است پس نشانیِ بازار را در آیاتِ الهی جستجو کنید، آدرسش را بیابید و برای خرید مراجعه کنید.
به خریداری که بتواند متاع بیشتری خریداری کند جایزهای تعلق میگیرد که نشانِ همت و علاقهاش به بازار است؛ هر نفر میتواند جنسِ خریداری شده را در سایت معرفی کند.
حمد و ثنا دریچهای است که قلب، آن را میگشاید تا جهانی را تماشا کند که از جنس شناختهها نیست بلکه لطافتش، مانند صبحی است که طلوع را در جانِ خود دارد و هر لحظه به آن نزدیکتر میشود.