بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطبهی حقیقت فاطمیه
۲۳ اسفند ۱۳۹۲
فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ اهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی، صَلی اللَّهُ عَلَيْهِما وَ آلِهِما، فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَ ايّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النّادِبُونَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرِفِ الدُّمُوعُ، وَلْيَصْرُخِ الصّارِخُونَ، وَ يَضِجَّ الضّاجُّونَ، وَ يَعِجَّ الْعاجُّونَ.
پس بايد گريه کنندگان، بر پاكان اهلبیت پيغمبر و على صلى اللَّه عليهما وآلهما گريه كنند و بر آن مظلومان عالم، ندبه و فغان نمايند و براى مثل آن بزرگواران؛ اشك از ديدگان بارند و ناله و زارى و ضجّه و شيون از دل بركِشند.
این فراز از دعا نه تنها دوستداران و شیعیان، بلکه بشریت را از عمقِ فاجعه و مصیبتی که بر تمامی انسانها تا قیامت شده با خبر میکند.
آنانی که ذرهای شأن و مقام والای پیامبر و اهلبیت او را درک کردند، باید گریه کنند، نه شیون و زاری و فغان کنند و بجای اشک، خون ببارند، چون عدهای به خاطر قدرت طلبی و جاه و مقامی که دوامی هم نداشت و به آنان وفا نکرد، اهلبیت پیامبر را اسیر و زندانی و شهید کردند، به فرمودهی خداوند کریم در قرآن «چه بد معاملهای کردند و چه ارزان، دنیا و آخرتشان را فروختند.»
اگر آنان تهی مغز نبودند باید که در مقابلِ چنین خیانت و جنایتهایی، حکومت تمام دنیا را طلب میکردند که باز هم کم بود در مقابل آنچه کردند، چه آنانی که بنیان ظلم به اهلبیت را نهادند و چه آنهایی که ادامه دهندهی راه آنان بودند.
این مردم فرومایه نه آیات الهی را در نظر گرفتند که خداوند فرمود: «من اهلبیت پیامبر را از هر پلیدی پاک کردم» و یا فرمود که «ای پیامبر به آنان بگو من از شما امت، اجر و مزدِ رسالتی جز دوستی اهلبیتم نمیخواهم که در این هم، خیرِ کثیر برای شماست.» و نه حدیثِ طیبهی کساء را که خداوند فرمود «ای فرشتگان ِ من و ای ساکنان آسمانهایم براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه خورشید درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر به خاطر دوستی پیامبر خاتم (ص) و اهلبیتش».
لعنت الله علی قوم الضالمین
بله این مردم کور دل و پلید حتی خطبهی غدیر که مورد تأیید شیعه و سنی است را نیز نادیده گرفتند که در آن خطبه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) فرمود: «که علی برادرِ و وصیِ من است، گوشت و خون او گوشت و خون من است، دشمن او دشمن من و دوست او دوست من است.» پس وای بر آنهایی که خون امیر مؤمنان و حضرت زهرا (س) و فرزندانشان، که همان خون پیامبر بود را ریختند.
بله باید گریه، نه، شیون و فغان کرد از این همه جهالت و پستی و باید باور کرد که آنان نه تنها پیامبر را نپذیرفته بودند بلکه مسلمانیشان و ایمانشان به قرآن و خداوند نیز ظاهری و برای فریبِ عوام و رسیدن به مقاصد شومشان بود.
در این روزها که به سوگِ گوهری بیهمتا، سرور عالمیان و مادر هستی و پیامبران حضرت زهرای اطهر (س) نشستهایم بزرگی خیانت و جنایت و ظلم آنان بیشتر دل شیعیان و دوستداران اهلبیت را میسوزاند. آری براستی که باید گریه و ضجه و ناله و فغان سر داد، چون بشریت را از وجود مقدسی محروم کردند که خداوند به پیامبر و امتش بهواسطهی عطای وجود او که کوثر هستی بود منت گذاشت و همچنین در معرفی خاندان رسالت، محور اصلی را حضرت زهرا (س) نام برد که در حدیث کساء نیز چنین آمده: خداوند عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالتاند آن فاطمه است و پدرش و شوهر و فرزندانش.
پس باید فریاد برآورد که لعنت الله علی قوم الظالمین و غاصبین و قاتلین و بنیانگذاران آن و پیروانِ آنان باد. چه بد مردمی بودند و هستند که سی سال امیر مؤمنان علی (ع) را مورد اذیت و آزار قرار دادند و تنها همدم او همسر گرامی و گرانقدرش را شهید کردند، همانگونه که در شب شهادت حضرت زهرا (س) به پیامبر فرمود: که إنا لله و إنا الیه راجعون، ودیعه مسترد گردید و امانت پس گرفته شد لیکن اندوه من سپری نمیشود و شبهای من به بیداری خواهد گذشت تا خداوند مشیت کند و مرا در مکانی که تو در آن هستی جا بدهد. (خطبهی 201 نهج البلاغه)
شبهای مولا به دلتنگی و بیداری در فراقِ بانوی دو عالم گذشت، مونسِ شبهایش درختان نخل بودند که به آنها میفرمود: ای مونسان من، پروردگار کریم در نعمت مرا بیهمتا آفریده و آنچه من داشتم ثروتی بود بالاتر از گنجهای زمین و آسمان، گنجینهام به منزلگاه رفت و من در بیابانی بدون رونق ماندم، فاطمه، جانِ من بود، اکنون من در جان خودم غمی را احساس میکنم که از فراق کوثر است.
عجبا، خدایا صبر امیر مؤمنان و رضا بودن او به مشیت پروردگار، انسان را شگفتزده میکند درحالیکه مولا شبها در فراق همسرش بسوزد و روزها مجبور باشد برای رضای خدا و پایداری دین اسلام صورت قاتلین او را تحمل کند درحالیکه میتوانست به یک اشاره همهی آنان را گردن بزند.
در این روز جمعه، بیایید همانگونهای که دعای ندبه سفارش کرده به فرزند زهرا (س) یعنی مهدی فاطمه یوسف زهرا امام، مولا و سرورمان بقیة الله ارواحنا لک فدا (عج) با اشک و فغان و ناله شکایت ببریم که مولا: دلِ ما در سوگ مادرت زهرا به خون نشسته و سالها میگذرد و این داغ و مصیبت قلبمان را هر سال بیشتر آتش میزند و پیروان قاتلین مادر گرامیات، هنوز ادامه دهندهی راه آنان هستند. یا منتقم ما را دریاب که صبرمان لبریز شده چون در این خانهی مقدس شما، هر سال بیشتر از سال قبل از شأن و مقام مادر و پدرانتان آگاه شده و قلبمان برای حق که شما هستید مشتاق شده و دلتنگ میشود.